Al-Muddathth

Change Language
Change Surah
Change Recitation

Persian: Sayyed Jalaloddin Mojtabavi

Play All
# Translation Ayah
1 اى جامه به خود پيچيده- يا اى جامه بسركشيده-، يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ
2 برخيز و بيم كن قُمْ فَأَنذِرْ
3 و پروردگارت را به بزرگى ياد كن وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ
4 و جامه خويش را پاك ساز وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ
5 و از عذاب دورى گزين وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ
6 و چيزى به كسى مده كه بيشتر بستانى- يا منّت مَنِه كه كارت را بزرگ شمارى يا فزونى جويى- وَلَا تَمْنُن تَسْتَكْثِرُ
7 و براى پروردگارت شكيبايى ورز. وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ
8 پس چون در صور دميده شود- براى زنده‌شدن مردگان-، فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ
9 آن روز روزى سخت و دشوار است، فَذَلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ
10 بر كافران آسان نيست. عَلَى الْكَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ
11 مرا با آن كه به تنهايى آفريدمش واگذار. ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا
12 و او را مال فراوان دادم، وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَّمْدُودًا
13 و پسرانى حاضر [در نزد وى‌]، وَبَنِينَ شُهُودًا
14 و براى او [نعمت دنيا را] بتمامى آماده و فراهم ساختم. وَمَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِيدًا
15 و باز طمع دارد كه [مال و فرزندان او را] بيفزايم. ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ
16 هرگز، زيرا كه او با آيات ما- سخنان و نشانه‌هاى ما- ستيهنده بود. كَلَّا إِنَّهُ كَانَ لِآيَاتِنَا عَنِيدًا
17 زودا كه او را به سختى و دشوارى- عذاب- افكنم. سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا
18 وى انديشيد و اندازه كرد. إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ
19 پس مرگ بر او باد، چگونه اندازه كرد؟! فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ
20 باز هم مرگ بر او باد، چگونه اندازه كرد؟! ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ
21 آنگاه انديشه كرد. ثُمَّ نَظَرَ
22 سپس روى ترش نمود و چهره در هم كشيد. ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ
23 سپس روى بگردانيد- از حق يا از ايمان يا از رسول- و گردنكشى كرد. ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ
24 پس گفت: نيست اين [قرآن‌] مگر جادويى كه [از تعليم ساحران‌] باز گفته مى‌شود فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ
25 اين نيست مگر گفتار آدمى. إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ
26 زودا كه او را به سَقَر درآرم. سَأُصْلِيهِ سَقَرَ
27 و تو را چه آگاه كرد كه سَقَر چيست؟! وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ
28 [آتشى است كه‌] نه باقى گذارد و نه رها كند. لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ
29 سوزاننده و سياه كننده پوست [كافران‌] است. لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ
30 بر آن نوزده [فرشته‌] گماشته است. عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ
31 و ما دوزخبانان را جز فرشتگان نساختيم، و شمار آنها- نوزده- را جز آزمونى براى كسانى كه كافرند نكرديم، تا اهل كتاب- جهودان و ترسايان- يقين كنند- كه پيامبر ما راستگو و بر حق است و آنچه مى‌گويد از وحى مى‌گويد چنانكه نظير آن در تورات و انجيل هست- و كسانى را كه ايمان آورده‌اند ايمان بيفزايد- چون از اهل كتاب بشنوند كه آنچه پيامبر ما گفت حق است دلگرم‌تر و استوارتر شوند- و تا اهل كتاب و مؤمنان شك نكنند، و نيز براى آنكه كسانى كه در دلهاشان بيمارى است- منافقان- و كافران بگويند: خدا از اين وصف- شمار دوزخيان- چه خواسته است؟ بدين گونه خداوند هر كه را خواهد گمراه مى‌كند و هر كه را خواهد راه مى‌نمايد و [شمار] سپاهيان پروردگارت را جز او نداند، و اين- ذكر سَقَر و دوزخبانان- براى آدمى جز ياد و پندى نيست. وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ
32 نه چنان است [كه كافران و منكران گويند] سوگند به ماه، كَلَّا وَالْقَمَرِ
33 و سوگند به شب چون پشت كند و برود، وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ
34 و سوگند به صبح چون رخ نمايد و روشن شود، وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ
35 كه آن- سَقَر- يكى از پديده‌هاى بزرگ است إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ
36 كه بيم‌كننده آدميان است. نَذِيرًا لِّلْبَشَرِ
37 براى هر كس از شما كه بخواهد پيشى گيرد- در كار نيك و طاعت- يا باز ايستد و واپس ماند- از كار نيك و طاعت-. لِمَن شَاء مِنكُمْ أَن يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ
38 هر كسى در گرو كارى است كه كرده است. كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ
39 مگر ياران دست راست- اهل سعادت- إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ
40 كه در بهشتها باشند، مى‌پرسند، فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءلُونَ
41 از بزهكاران: عَنِ الْمُجْرِمِينَ
42 چه چيز شما را به دوزخ در آورد؟ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ
43 گويند: ما از نمازگزاران نبوديم قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ
44 و بينوا را طعام نمى‌داديم وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ
45 و با ياوه‌گويان ياوه مى‌گفتيم وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ
46 و روز پاداش را دروغ مى‌انگاشتيم. وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ
47 تا ما را مرگ فرا رسيد. حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ
48 پس شفاعت شفيعان به آنها سود ندهد. فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ
49 پس چيست آنها را كه از اين پند رويگردانند؟ فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ
50 گويى كه گورخرانى رميده‌اند، كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ
51 كه از شير- يا شكارچى- گريخته‌اند. فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ
52 بلكه هر مردى از ايشان مى‌خواهد كه او را نامه‌هايى گشاده بدهند. بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن يُؤْتَى صُحُفًا مُّنَشَّرَةً
53 نه چنين است [كه مى‌پندارند]، بلكه از [عذاب‌] آن جهان نمى‌ترسند. كَلَّا بَل لَا يَخَافُونَ الْآخِرَةَ
54 نه چنين است [كه مى‌گويند]، همانا اين قرآن يادآورى و پند است. كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ
55 پس هر كه خواهد آن را ياد كند و پند گيرد. فَمَن شَاء ذَكَرَهُ
56 و ياد نكنند و پند نگيرند مگر آنكه خدا خواهد اوست سزاوار پروا كردن- از وى- و سزاوار آمرزيدن. وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَن يَشَاء اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ
;