Al-Haqqa

Change Language
Change Surah
Change Recitation

Persian: Sayyed Jalaloddin Mojtabavi

Play All
# Translation Ayah
1 آن روز راست- روز رستاخيز كه وقوعش راست است-. الْحَاقَّةُ
2 چيست آن روز راست؟ مَا الْحَاقَّةُ
3 و چه آگاه كرد تو را كه آن روز راست چيست؟ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحَاقَّةُ
4 ثمود- قوم صالح- و عاد- قوم هود- روز كوبنده و درهم‌شكننده را دروغ شمردند. كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِالْقَارِعَةِ
5 اما ثمود، پس به سبب سركشى- يا به عذاب صيحه سركش- هلاك شدند. فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ
6 و اما عاد، به بادى سرد و سخت و از حد گذشته هلاك شدند وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ
7 كه آن را هفت شب و هشت روز پياپى بر آنان گماشت، پس آن قوم را در آن سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ
8 پس آيا هيچ برجاى‌مانده‌اى از آنان مى‌بينى؟ فَهَلْ تَرَى لَهُم مِّن بَاقِيَةٍ
9 و فرعون و كسانى كه پيش از وى بودند و [مردم‌] آباديهاى زير و رو شده- شهرهاى قوم لوط- همگى با بدكارى و گناه آمدند- يا بدكارى و گناه آوردند- وَجَاء فِرْعَوْنُ وَمَن قَبْلَهُ وَالْمُؤْتَفِكَاتُ بِالْخَاطِئَةِ
10 فرستاده پروردگار خود را نافرمانى كردند پس [خداى هم‌] آنها را به كيفرى سخت بگرفت. فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَّابِيَةً
11 همانا ما هنگامى كه آب از حد درگذشت شما را در آن كشتى- كشتى نوح- سوار كرديم، إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاء حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ
12 تا آن را براى شما ياد كرد و پندى سازيم و گوشهاى فراگيرنده آن را فرا گيرد. لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ
13 و چون يك بار در صور دميده شود، فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ
14 و زمين و كوه‌ها [از جاى‌] برداشته شوند و يكباره درهم شكنند، وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً
15 پس آن روز آن واقعه- رستاخيز- رخ نمايد. فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ
16 و آسمان بشكافد پس در آن روز سست و پراكنده باشد وَانشَقَّتِ السَّمَاء فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ
17 و فرشتگان بر كناره‌هاى آن وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ
18 آن روز شما را پيش آرند بگونه‌اى كه هيچ [كار] پوشيده‌اى از شما، پنهان نماند. يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لَا تَخْفَى مِنكُمْ خَافِيَةٌ
19 پس آن كه كارنامه او به دست راستش داده شود [با خوشحالى‌] گويد: بياييد و كارنامه مرا بگيريد و بخوانيد- زيرا در آن عملى نيست كه از آشكار شدنش شرم داشته باشم-. فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ
20 من مى‌دانستم كه حساب خويش را خواهم ديد. إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيهْ
21 پس او در زندگانيى پسنديده باشد، فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ
22 در بهشتى برين، فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ
23 كه ميوه‌هاى آن نزديك و در دسترس است. قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ
24 بخوريد و بياشاميد، نوش و گوارا، به پاداش آنچه در روزگار گذشته پيش فرستاديد. كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ
25 و اما آن كه كارنامه او به دست چپش داده شود پس [با بد حالى‌] گويد: اى كاش كارنامه‌ام به من داده نمى‌شد. وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيهْ
26 و نمى‌دانستم حسابم چيست. وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيهْ
27 اى كاش مرگ پايان‌دهنده كار بود. يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ
28 مالم مرا سود نبخشيد- عذاب را از من بازنداشت-. مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيهْ
29 حجت- يا نيروى- من از دستم برفت. هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيهْ
30 [ندا آيد:] او را بگيريد و دربندش كنيد. خُذُوهُ فَغُلُّوهُ
31 سپس به دوزخش در آريد- يا بسوزانيد-. ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ
32 سپس در زنجيرى كه درازاى آن هفتاد گز باشد در آريدش. ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ
33 زيرا كه او به خداى بزرگ ايمان نمى‌داشت، إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ
34 و بر طعام دادن بينوايان بر نمى‌انگيخت- ترغيب نمى‌كرد-. وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ
35 پس امروز او را در آنجا هيچ دوستى نباشد، فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ
36 و نه طعامى مگر از زردابه- چرك و خونى كه از تن دوزخيان مى‌آيد-، وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ
37 كه آن را جز بدكاران نمى‌خورند. لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِؤُونَ
38 پس سوگند به آنچه مى‌بينيد، فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ
39 و آنچه نمى‌بينيد، وَمَا لَا تُبْصِرُونَ
40 كه اين [قرآن‌] گفتار فرستاده‌اى است بزرگوار- رسول اكرم إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ
41 و اين سخن شاعرى نيست، چه اندك ايمان مى‌آوريد وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ
42 و سخن كاهنى- پيشگو يا اخترگو- هم نيست، چه اندك پند مى‌گيريد. وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ
43 فروفرستاده‌اى است از پروردگار جهانيان. تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ
44 و اگر وى برخى سخنان را بر ما برمى‌بافت، وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ
45 هر آينه او را به دست راست- كنايه از قوت و توانايى يا سختى و شدت- مى‌گرفتيم، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ
46 سپس رگ جان- دل- او را مى‌بريديم ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ
47 پس هيچ يك از شما بازدارنده [عذاب‌] از او نيست. فَمَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ
48 و هر آينه اين [قرآن‌] ياد و پندى است براى پرهيزگاران. وَإِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ
49 و هر آينه ما مى‌دانيم كه از شما تكذيب‌كنانى هستند. وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنكُم مُّكَذِّبِينَ
50 و هر آينه آن وَإِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكَافِرِينَ
51 و همانا آن حق اليقين است. وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ
52 پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى. فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ
;