Al-Qalam

Change Language
Change Surah
Change Recitation

Persian: Sayyed Jalaloddin Mojtabavi

Play All
# Translation Ayah
1 نون، سوگند به قلم و آنچه مى‌نويسند، ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ
2 كه تو به نعمت پروردگارت- نبوت و رسالت- ديوانه نيستى. مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ
3 و هر آينه تو راست مزد بى‌پايان. وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ
4 و هر آينه تويى بر خويى بس بزرگ. وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ
5 پس زودا كه ببينى و آنها نيز ببينند، فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ
6 كه كدامين شما ديوانه و شوريده است. بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ
7 همانا پروردگارت داناتر است به كسى كه از راه او گم گشته و داناتر است به ره‌يافتگان. إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
8 پس دروغ‌انگاران را فرمان مبر. فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ
9 دوست دارند كه نرمى كنى تا نرمى كنند. وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ
10 و هر بسيار سوگند خورنده خوار و بى‌ارزشى را فرمان مبر، وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَّهِينٍ
11 كه عيبجو، بدگو، رونده به سخن‌چينى، هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِيمٍ
12 بازدارنده نيكى، از حد درگذرنده، گنه‌پيشه، مَنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ
13 [و] پس از اين همه، سختدل و درشت‌خو و بى‌تبار است عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ
14 از آن رو كه داراى مال و پسران است أَن كَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِينَ
15 چون آيات ما بر او خوانده شود گويد: افسانه‌هاى پيشينيان است. إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ
16 بر خرطوم- بينى- او داغ خواهيم نهاد. سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ
17 ما آنها- اهل مكه- را بيازموديم- به آنها نعمت داديم ولى كفر ورزيدند- چنانكه خداوندان آن بوستان را آزموديم آنگاه كه سوگند خوردند كه هر آينه بامداد پگاه- پنهان از مستمندان- ميوه آن را خواهيم چيد إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ
18 و استثنا نكردند- نگفتند اگر خداى خواهد- وَلَا يَسْتَثْنُونَ
19 پس شبانگاه كه خفته بودند آفتى از سوى پروردگارت بر گرد آن فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ
20 پس مانند باغى شد كه ميوه آن چيده و بريده باشند- درختانش سوخته و سياه شد-. فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ
21 پس بامدادان يكديگر را ندا دادند: فَتَنَادَوا مُصْبِحِينَ
22 اگر ميوه‌چين هستيد پگاه به كشتزار خود در آييد. أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِكُمْ إِن كُنتُمْ صَارِمِينَ
23 پس به راه افتادند و با هم آهسته مى‌گفتند: فَانطَلَقُوا وَهُمْ يَتَخَافَتُونَ
24 امروز مبادا درويشى در آن أَن لَّا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُم مِّسْكِينٌ
25 و پگاه برفتند بدين آهنگ كه بر [چيدن و] منع درويشان توانايند. وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِينَ
26 پس چون آن را ديدند- خشك و سوخته- گفتند: هر آينه ما گمراهيم- اين باغ ما نيست-. فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ
27 [نه،] بلكه ما ناكام شده‌ايم. بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ
28 بهترينشان- به خِرَد و ميانه‌روى- گفت: آيا شما را نگفتم: چرا خداى را به پاكى ياد نمى‌كنيد؟ قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ
29 گفتند: پاك است پروردگار ما، همانا ما ستمكار بوده‌ايم. قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ
30 پس برخى از ايشان بر برخ ديگر سرزنش‌كنان روى آورده، فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَلَاوَمُونَ
31 گفتند: واى بر ما، همانا ما سركش بوده‌ايم. قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طَاغِينَ
32 اميد است پروردگار ما بهتر از آن را به ما باز دهد، ما به پروردگارمان گراينده‌ايم. عَسَى رَبُّنَا أَن يُبْدِلَنَا خَيْرًا مِّنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ
33 چنين است عذاب [اين جهانى‌]، و هر آينه عذاب آن جهان بزرگتر است، اگر مى‌دانستند. كَذَلِكَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
34 همانا پرهيزگاران را نزد پروردگارشان بهشتهاى پرنعمت است. إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ
35 پس آيا مسلمانان- گردن‌نهادگان- را همچون بزهكاران مى‌سازيم- يكسان و برابر-؟! أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ
36 شما را چيست؟! چگونه داورى مى‌كنيد؟! مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ
37 يا مگر شما را كتابى است كه در آن مى‌خوانيد، أَمْ لَكُمْ كِتَابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ
38 كه شما راست در آن [جهان‌] هر چه گزينيد؟! إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَمَا تَخَيَّرُونَ
39 يا مگر شما را بر ما پيمانهايى است رسا و پيوسته تا روز رستاخيز، كه هر چه حكم كنيد شما را باشد؟! أَمْ لَكُمْ أَيْمَانٌ عَلَيْنَا بَالِغَةٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَمَا تَحْكُمُونَ
40 از آنها بپرس كه كدامشان ضامن اين [دعوى‌] اند سَلْهُم أَيُّهُم بِذَلِكَ زَعِيمٌ
41 يا مگر ايشان را انبازانى است- بتها و معبودانى جز خدا كه پشتيبان آنها باشند-؟! پس اگر راستگويند انبازان خويش بيارند، أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء فَلْيَأْتُوا بِشُرَكَائِهِمْ إِن كَانُوا صَادِقِينَ
42 در روزى كه كار [بر كافران‌] سخت و دشوار شود، و آنان به سجود خوانده شوند ولى نتوانند يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ
43 در حالى كه ديدگانشان از ترس فروشده، خوارى و زبونى آنها را فرو گرفته است و همانا به سجود خوانده مى‌شدند و حال آنكه تندرست بودند- مى توانستند سجده كنند ولى اجابت نمى‌كردند-. خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ كَانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ
44 پس مرا با كسانى كه اين سخن- قرآن- را دروغ مى‌انگارند واگذار آنها را اندك اندك و پايه پايه از آنجا كه ندانند فرو گيريم- به هلاكت و نابودى كشانيم-. فَذَرْنِي وَمَن يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ
45 و آنان را مهلت دهم، كه تدبير من استوار است. وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ
46 يا مگر از آنان مزدى مى‌خواهى كه از تاوان گرانبارند؟! أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ
47 يا مگر نزدشان علم غيب است كه [آن را] مى‌نويسند- و به ديگران مى‌دهند-؟! أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ
48 پس بر حكم پروردگار خود شكيبايى كن و مانند صاحب ماهى- يونس- مباش آنگاه كه با دلى پراندوه [در شكم ماهى‌] ندا داد. فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُن كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ
49 اگر نه آن بود كه نعمتى- بخشايش و نيكو داشتى- از پروردگارش او را دريافت هر آينه به صحرايى بى‌گياه افكنده مى‌شد و نكوهيده مى‌بود. لَوْلَا أَن تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاء وَهُوَ مَذْمُومٌ
50 پس پروردگارش او را برگزيد و از نيكان و شايستگانش ساخت. فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ
51 و هر آينه نزديك است آنان كه كافر شدند- چون قرآن را شنيدند- كه مى‌خواندى- تو را با چشمهاى خود بلغزانند و بيفكنند و مى‌گويند: همانا او ديوانه است-. وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
52 و نيست اين [قرآن‌] مگر ياد و پندى براى جهانيان. وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ
;