Al-Qamar

Change Language
Change Surah
Change Recitation

Persian: Mohammad Sadeqi Tehrani

Play All
# Translation Ayah
1 ساعت نزدیک شد و ماه (فرو) شکافت. اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ
2 و اگر نشانه‌ای بینند روی گردانند و گویند: «سحری همیشگی است.» وَإِن يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ
3 و تکذیب نمودند و هوس‌های خویش را پیروی کردند. و هر امری [:فرمان، کار و چیزی] قرارگیرنده است. وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ
4 و همواره به‌راستی از اخبار مهم آنچه را جایگاه انزجار (از کفر) است به ایشان رسید. وَلَقَدْ جَاءهُم مِّنَ الْأَنبَاء مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ
5 حکمتی‌رسا(ست). پس ترسانندگان بی‌نیاز(شان) نمی‌کنند. حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ
6 پس روزی که داعیِ (حق) سوی امری دهشتناک (و ناشناخته) دعوت می‌کند، از آنان روی برتاب. فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَيْءٍ نُّكُرٍ
7 در حالی که دیدگانشان بسی فروهشته است، چون ملخ‌های پراکنده از گورها(ی خود) بر می‌آیند. خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ
8 سوی آن دعوتگر، چشم دوخته و نگرانند. کافران می‌گویند: «این روزی دشوار است.» مُّهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَذَا يَوْمٌ عَسِرٌ
9 پیش از آنان، قوم نوح (نیز) به تکذیب پرداختند. پس بنده‌ی ما را تکذیب کردند و گفتند: «دیوانه‌ای است.‌» و بسی زجرکشیده. كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ
10 پس پروردگارش را خواند که: «بسی مغلوب شده‌ام‌؛ پس بس یاری(ام) فرمای!» فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ
11 پس درهای آسمان را به آبی بس ریزان و فراوان (بر سروسامانشان) گشودیم. فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ
12 و زمین را با انفجاری سراسری تبدیل به چشمه‌هایی کردیم. پس آب (فراگیر) بر کاری که به‌راستی مقدر شده بود در رسید. وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاء عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ
13 و او را بر (کشتیِ) دارای الوارهای میخ‌آجین سوار کردیم. وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ
14 حال آنکه (کشتی) زیر نظرهای (علم و توان و حکمت) ما روان است. (این) پاداش کسی بود که مورد انکار واقع شده بود. تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاء لِّمَن كَانَ كُفِرَ
15 و به‌راستی آن (سفینه) را بی‌چون (بر جایی) نهادیم (تا) عبرتی مستمر (باشد)؛ پس آیا هیچ پندگیرنده‌ای هست‌؟ وَلَقَد تَّرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ
16 پس چگونه بود عذابم و هشداردهندگان (از سوی) من‌؟ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ
17 و قرآن را بی‌گمان برای هشداری آسان کردیم. پس آیا هیچ پندگیرنده‌ای هست‌؟ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ
18 عادیان به تکذیب پرداختند. پس چگونه بود عذابم و هشداردهندگان (از سوی) من‌؟ كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ
19 ما بی‌گمان بر (سر و سامان)شان در روز شومی، به طور مداوم، تند بادی سخت سردِ توفنده فرو فرستادیم، إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ
20 (که) مردم را از جای می‌کَنَد؛ گویی تنه‌های نخلی بودند که ریشه کن شده‌اند. تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ
21 پس چگونه بود عذاب من و هشداردهندگان (از سوی) من‌؟ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ
22 و ما قرآن را بی‌گمان برای پند‌گیری بس آسان کردیم‌؛ پس آیا هیچ پندگیرنده‌ای هست‌؟ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ
23 ثمودیان به‌وسیله‌ی هشداردهندگان (همانان را) تکذیب کردند. كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ
24 پس گفتند: «آیا بشری از خودمان را (که) تنها (و بی‌‌یار و گواه است) پیروی کنیم‌؟ در این صورت، ما همواره در گمراهی و آتشباری هستیم.» فَقَالُوا أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ
25 «آیا از میان ما این یادواره (تنها) بر او القا شده است‌؟ (نه،) بلکه او بس دروغ‌پردازی بس خوشحال (و خودپسند) است.» أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ
26 زودا خواهید دانست چه کسی بس دروغ‌پردازی، بس خوشحال است. سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ
27 ما همواره برای آزمایش آتشینشان (آن) ماده شتر را فرستنده‌ایم‌. پس (به صالح گفتیم:) «منتظرشان باش و بسی شکیبایی کن.» إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ
28 «و به آنان (این) خبر مهم را بده که آب میانشان قسمت شده است: هرکدام را آشامیدنی (به نوبت آمده) و حاضر شده است.» وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاء قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ
29 پس (سرکرده‌ی) همگامشان را ندا در دادند. پس او شمشیر برگرفت و (شتر را) پی کرد و از پا درآورد. فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ
30 پس چگونه بود عذابم و هشداردهندگان (از سوی) من‌؟ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ
31 ما بر (سر و سامان)شان یک بانگ (مرگبار) فرو فرستادیم و چون گیاه خشکیده‌(ی کومه‌ها) ریز ریز و آماده‌(ی سوختن یا خوردن حیوانات) شدند. إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ
32 و ما همواره قرآن را برای پند‌گیری(شان) آسان کردیم‌؛ پس آیا پند گیرنده‌ای هست‌؟ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ
33 قوم لوط با هشداردهندگان (همان‌ها و ما را) را تکذیب کردند. كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ
34 ما بر (سر و سامان)شان سنگبارانی انفجاری فرو فرستادیم (و) فقط خانواده‌ی لوط بودند که سحرگاهان نجاتشان دادیم. إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَّجَّيْنَاهُم بِسَحَرٍ
35 حال آنکه نعمتی از جانب ما بود. هر که پاس و سپاس دارد، بدین‌سان (او را) پاداش می‌دهیم. نِعْمَةً مِّنْ عِندِنَا كَذَلِكَ نَجْزِي مَن شَكَرَ
36 و (لوط) آنها را همواره از حمله‌ی ناگهانیمان سخت بیم داده بود. پس درباره‌ی تهدیدکنندگان تردید کرده‌، به جدال برخاستند. وَلَقَدْ أَنذَرَهُم بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ
37 و همواره از مهمان(های) او با حیله و مراوده بسی کام دل خواستند. پس فروغ دیدگانشان را ستردیم. پس عذاب مرا و هشداردهندگان مرا بچشید. وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَن ضَيْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ
38 و به‌راستی صبحگاهان بی‌امان عذابی ماندنی به سراغ آنان آمد. وَلَقَدْ صَبَّحَهُم بُكْرَةً عَذَابٌ مُّسْتَقِرٌّ
39 عذاب و هشداردهندگان مرا بچشید. فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ
40 و بی‌گمان قرآن را برای هشدار آسان کردیم‌؛ پس آیا هیچ هشدارگیرنده‌ای هست‌؟ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ
41 و به‌درستی هشداردهندگان سوی فرعونیان آمدند. وَلَقَدْ جَاء آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ
42 (اما آنها) با همه‌ی نشانه‌های ما (همان‌ها و ما را) تکذیب کردند. پس ما با عزت و اقتدار (گریبان) آنان را فرو گرفتیم. كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُّقْتَدِرٍ
43 آیا کافرانتان، از اینان (که برشمردیم) برترند، یا شما را در نوشته‌ها(ی وحیانی‌‌تان) خط امانی (از تکلیف و عذاب) است‌؟ أَكُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِّنْ أُوْلَئِكُمْ أَمْ لَكُم بَرَاءةٌ فِي الزُّبُرِ
44 یا می‌گویند: «ما با یکدیگر پیوند و جمع‌ایم (که) از هم کمک یافته (و در نتیجه) چیره‌ایم!» أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ
45 زودا که این جمع در هم شکسته شوند و پشت کنند. سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ
46 بلکه موعدشان‌، ساعت [:قیامت] است و ساعت‌، هراسناک‌تر و تلخ‌تر است. بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ
47 مجرمان بی‌گمان در گمراهی و آتشِ زبانه‌دارند. إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ
48 روزی که در آتش به رو کشیده می‌شوند (و به آنان گفته شود:) «لهیب آتش‌سوزان (کبود کننده‌ی چهره و هلاکت‌بار) را بچشید و احساسش کنید.» يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ
49 به‌راستی ما هر چیزی را به اندازه‌ای (حکیمانه و آگاهانه) آفریده‌ایم. إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ
50 و فرمان ما جز یک (اراده) نیست‌، (آن هم) چون چشم بر هم زدنی (یا کمتر). وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ
51 و همواره (هم‌مسلکان و) همراهان‌تان را سخت به هلاکت رساندیم. پس آیا هشدارگیرنده‌ای هست‌؟ وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ
52 و هر چه کردند در کتاب‌ها(ی اعمالشان و کتاب علم خدا) درج است. وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ
53 و هر خُرد و بزرگی (در آن) به خوبی نوشته شده است. وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ
54 همواره پرهیزگاران در میان باغ‌ها و نهرها، إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ
55 در نشست‌گاهی راستین نزد شاهنشاهی توانمندند. فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ
;