Hud

Change Language
Change Surah
Change Recitation

Persian: Mohsen Gharaati

Play All
# Translation Ayah
1 الف، لام، را. [قرآن،] كتابی كه آیات آن استوار گشته، آن‌گاه از جانب حكیمی آگاه، شرح و تفصیل داده شده است. الَر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ
2 كه: «جز خداوند یكتا را نپرستید! من از طرف او برای شما هشداردهنده و بشارت‌دهنده‌ام. أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللّهَ إِنَّنِي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ
3 و از پروردگارتان طلب آمرزش كنید و به سوی او بازگردید تا شما را به بهره‌ای نیكو تا مدّتی معین [كه عمر دارید،] كامیاب كند، و به هر بافضیلتی فزونی بخشد. و اگر روی بگردانید، من از عذاب روزی بزرگ بر شما بیمناكم. وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُم مَّتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ
4 بازگشت شما به سوی خداست. و او بر هر چیزی تواناست.» إِلَى اللّهِ مَرْجِعُكُمْ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
5 بدانید كه مخالفان برای آن كه خود را از پیامبر پنهان دارند، سر و سینه‌های خود را به هم نزدیک می‌كنند و لباس‌های خویش را بر سر می‌كشند، [غافل از آن كه] خداوند تمام كارهای پنهان و آشكار آنان را می‌داند. همانا او به اسرار درون سینه‌ها آگاه است. أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُواْ مِنْهُ أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
6 و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست، مگر آن که روزی او بر خداست، و خداوند قرارگاه دائمی و جایگاه موقّت او را می‌داند. همه در کتاب آشکاری ثبت است. وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ
7 او کسی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز [و دوران] آفرید و عرش او بر آب قرار داشت، تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید. و اگر بگویی که: «شما پس از مرگ زنده خواهید شد.» کافران خواهند گفت: «این سحری آشکار است!» وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَـذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ
8 و هرگاه عذاب را تا مدّت محدودی از آنان به تأخیر بیندازیم، می‌گویند: «چه چیزی جلوی عذاب ما را گرفت؟» بدانید روزی که قهر و عذاب ما به سراغشان بیاید، از ایشان بازگشتی نیست و آنچه بِدان مسخره می‌کردند، آنان را فراخواهد گرفت. وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلاَ يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ
9 و اگر به انسان، از جانب خود نعمتی بچشانیم، سپس آن را از او بازپس‌گیریم، او نومید و ناسپاس خواهد بود. وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ
10 و اگر پس از سختی و محنتی که به انسان رسیده، نعمتی به او بچشانیم، [چنان مغرور می‌شود که] می‌گوید: «گرفتاری‌ها از من دور شد [و دیگر به سراغم نخواهد آمد].» بی‌گمان او شادمان و فخرفروش است. وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاء بَعْدَ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ
11 مگر کسانی که اهل صبر و عمل صالح هستند، [که نه با رفتن نعمت، نومید می‌شوند و نه با آمدنش، فخر می‌فروشند.] برای آنان مغفرت و پاداشی بزرگ خواهد بود. إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَـئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ
12 پس شاید تو [به خاطر عدم پذیرش مردم، ابلاغِ] بعضی از آنچه را که به تو وحی می‌شود، واگذاری، و سینه‌ات به خاطر آن تنگ شده باشد که می‌گویند: «چرا گنجی بر او نازل نشده، یا فرشته‌ای با او نیامده!؟» تو فقط هشداردهنده‌ای. و خداوند بر هر چیزی ناظر و نگهبان است. فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَآئِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَن يَقُولُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ كَنزٌ أَوْ جَاء مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنتَ نَذِيرٌ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ
13 یا این که می‌گویند: «[او] قرآن را از پیش خود بافته و ساخته است!» بگو: «اگر راست می‌گویید، شما هم ده سوره مثل این از پیشِ‌خودساخته‌ها، بیاورید و [برای این کار،] غیر خدا هر کس را می‌خواهید دعوت کنید.» أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ
14 پس اگر از عهده‌ی اجابت [درخواست] شما برنیامدند، بدانید آنچه نازل شده، به علم خداست و این که معبودی جز او نیست، پس آیا [در این صورت] تسلیم می‌شوید؟ فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أُنزِلِ بِعِلْمِ اللّهِ وَأَن لاَّ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ
15 کسانی که زندگانی دنیا و زیبایی‌های آن را بخواهند، ما در همین دنیا [نتیجه‌ی] اعمالشان را به طور کامل می‌دهیم، و در آن، هیچ کم و کاستی نخواهد بود. مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لاَ يُبْخَسُونَ
16 آنان کسانی هستند که در قیامت، جز آتش چیزی ندارند. و آنچه در دنیا ساخته‌اند بر باد رفته، و اعمالی که انجام می‌دهند، باطل و بی‌اثر خواهد بود. أُوْلَـئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ
17 آیا آن کس که دلیل روشنی از طرف پروردگارش دارد و به دنبال او شاهدی از اوست، و پیش از او کتاب موسی [که] رهبر و رحمت بوده است، [بر آمدن او بشارت داده، مانند کسی است که این خصوصیات را نداشته باشد]؟ آنان [که حق‌جو هستند،] به او ایمان می‌آورند، و هر کس از گروه‌های مختلف به او کافر شود، وعده‌گاهش آتش است. پس، از آن در تردید مباش [که] قطعاً آن [وحی، کلامِ] حقّی است از سوی پروردگارت، اگر چه بیشتر مردم ایمان نیاورند. أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إَمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَـئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ
18 و کیست ستمکارتر از آن که بر خداوند دروغ می‌بندد؟ آنان بر پروردگارشان عرضه می‌شوند و شاهدان خواهند گفت: «اینها همان کسانی هستند که بر پروردگارشان دروغ بستند. بدانید! لعنت خدا بر ستمگران باد!» وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أُوْلَـئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الأَشْهَادُ هَـؤُلاء الَّذِينَ كَذَبُواْ عَلَى رَبِّهِمْ أَلاَ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ
19 کسانی که [مردم را] از راه خدا بازمی‌دارند و می‌کوشند تا آن را کج جلوه دهند، در حالی که آنها خودشان به آخرت کافرند. الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ
20 آنها در زمین عاجزکننده نیستند [و نمی‌توانند از خطر فرار کنند.] و در برابر خداوند هیچ یاوری ندارند. عذاب خدا نسبت به آنها مضاعف است. [چرا که هم خود گمراه بودند و هم دیگران را به گمراهی کشاندند.] آنان [از شدّت لجاجت و عناد،] توان شنیدن [حقّ] را ندارند و [آن را] نمی‌بینند. أُولَـئِكَ لَمْ يَكُونُواْ مُعْجِزِينَ فِي الأَرْضِ وَمَا كَانَ لَهُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِيَاء يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا كَانُواْ يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَمَا كَانُواْ يُبْصِرُونَ
21 آنها کسانی هستند که [سرمایه‌ی وجود] خویش را باخته و از آنچه به دروغ می‌ساختند [نیز] بازمانده‌اند. أُوْلَـئِكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ
22 به ناچار، آنان در قیامت، زیانکارترینِ افرادند. لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الآخِرَةِ هُمُ الأَخْسَرُونَ
23 کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دهند و در برابر پروردگارشان فروتن باشند، آنان اهل بهشتند و برای همیشه در آنجا خواهند ماند. إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُواْ إِلَى رَبِّهِمْ أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ الجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
24 مَثلِ دو گروهِ [کافر و مؤمن،] همچون نابینا و ناشنوا، و بینا و شنواست. آیا این دو گروه در مَثَل یکسانند؟ پس چرا پند نمی‌گیرید؟ مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالأَعْمَى وَالأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ
25 و ما نوح را به سوی قومش فرستادیم، [او به مردم گفت:] «من برای شما هشداردهنده‌ی روشنی هستم. وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ
26 [دعوت من این است] که جز خداوند را نپرستید، که من از عذاب روزی دردناک بر شما می‌ترسم.» أَن لاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللّهَ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ
27 پس سران قومش که کافر بودند، گفتند: «ما تو را انسانی مثل خودمان می‌بینیم. و جز اراذل و اوباش که ساده‌لوحند، کس دیگری را پیرو تو نمی‌یابیم، و برای شما هیچ برتری بر خودمان نمی‌بینیم، بلکه شما را دروغگو می‌پنداریم.» فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قِوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلاَّ بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ
28 [نوح] گفت: «ای قوم من! آیا اگر ببینید که من بر دلیل روشنی از طرف پروردگارم باشم و او از نزد خودش، رحمت [نبوّت] را به من داده باشد که بر شما مخفی مانده است، [آیا باز هم سرپیچی می‌کنید]؟ آیا شما را به پذیرش آن وادار کنیم، در حالی که نسبت به آن کراهت دارید؟ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّيَ وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ
29 ای قوم من! از شما در برابر این دعوت، اجرتی درخواست نمی‌کنم، پاداش من تنها بر خداست. و من کسانی را که ایمان آورده‌اند، [به خواست شما] طرد نمی‌کنم، آنان پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد، ولی من شما را قومی جاهل می‌بینم. وَيَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالاً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللّهِ وَمَا أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ وَلَـكِنِّيَ أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ
30 ای مردم! اگر من آنان را برانم، چه کسی مرا در برابر خدا یاری خواهد کرد؟ چرا نمی‌اندیشید؟ وَيَا قَوْمِ مَن يَنصُرُنِي مِنَ اللّهِ إِن طَرَدتُّهُمْ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ
31 من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های الهی نزد من است و نه [این که از پیش خود] غیب می‌دانم، و نمی‌گویم که من فرشته‌ام، و نمی‌گویم آن کسانی که در پیشِ چشمِ شما خوارند، خداوند هرگز به آنان خیری نخواهد رساند؛ [بلکه] خداوند به آنچه در دل آنهاست، آگاه‌تر است. [اگر جز این بگویم،] قطعاً از ستمکاران خواهم بود.» وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَآئِنُ اللّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللّهُ خَيْرًا اللّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ
32 [مخالفان] گفتند: «ای نوح! تو با ما جدال زیادی کردی، [دیگر بس است،] اگر راست می‌گویی، آنچه را به ما وعده می‌دهی، بر سر ما بیاور!» قَالُواْ يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتَنِا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ
33 [نوح] گفت: «اگر خداوند اراده کند، آن را بر سر شما خواهد آورد، و شما قدرت خنثی‌کردن آن را نخواهید داشت. قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُم بِهِ اللّهُ إِن شَاء وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ
34 و اگر خداوند بخواهد شما را [به خاطر بی‌لیاقتی] گمراه سازد، [دیگر] نصیحت من به حال شما سودی نخواهد داشت، هر چند بخواهم برای شما خیرخواهی کنم. او پروردگار شماست، و [شما] به سوی او بازخواهید گشت.» وَلاَ يَنفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَكُمْ إِن كَانَ اللّهُ يُرِيدُ أَن يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
35 یا [مشرکان درباره‌ی پیامبر] می‌گویند: «او، آن [سخنان] را بر خداوند افترا بسته است.» بگو: اگر من چیزی را به دروغ به خداوند نسبت داده‌ام، پس کیفرش بر عهده‌ی خودم خواهد بود. و من از جرم شما بیزارم.» أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرَامِي وَأَنَاْ بَرِيءٌ مِّمَّا تُجْرَمُونَ
36 به نوح وحی گردید که جز کسانی که [تاکنون] ایمان آورده‌اند، از قوم تو هرگز ایمان نمی‌آورند، پس از کارهایی که می‌کنند، غمگین مباش. وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ
37 و زیر نظر ما و طبق دستور ما، کشتی بساز. و درباره‌ی کسانی که ستم کرده‌اند، با من سخن مگوی که آنان غرق‌شدنی هستند. وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلاَ تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ
38 و [نوح] مشغول ساختن کشتی شد. [امّا] هر زمان که گروهی از قومش بر او می‌گذشتند، او را مسخره می‌کردند. [او] گفت: «اگر شما ما را مسخره کنید، ما [نیز] همین‌گونه شما را مسخره خواهیم کرد. وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ
39 پس به زودی خواهید دانست که مجازاتِ خوارکننده به سراغ چه کسی خواهد آمد و عذاب جاوِدانه دامن چه کسی را خواهد گرفت.» فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُّقِيمٌ
40 [کفر و استهزا ادامه داشت] تا زمانی که قهر ما آمد و تنور فوران کرد. [به نوح] گفتیم که از هر زوج، یک جفت، [نر و ماده] در آن [کشتی] سوار کن و خانواده‌ی خودت را، جز کسانی که قبلاً در مورد آنها قول [عذاب] داده شده بود. و افرادی را که ایمان آورده‌اند، [سوار کن، امّا] جز گروه کمی، کسی همراه او ایمان نیاورده بود. حَتَّى إِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ
41 و [نوح به مسافران کشتی] گفت: «بر آن سوار شوید که حرکت و توقّفش با نام خداست. همانا پروردگار من آمرزنده و مهربان است.» وَقَالَ ارْكَبُواْ فِيهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ
42 و آن [کشتی] آنها را از لابه‌لای امواجی همچون کوه، پیش می‌برد. نوح، فرزندش را که در گوشه‌ای قرار داشت، صدا زد [و گفت]: «پسرم! با ما سوار شو و با کافران مباش!» وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلاَ تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ
43 گفت: «به زودی به کوهی پناه می‌برم تا مرا از آب حفظ کند.» [نوح] گفت: «امروز جز کسانی که مورد رحم قرار گرفته‌اند، هیچ حافظ [و پناهگاهی] در مقابل قهر الهی نیست.» [در این هنگام] موجی میان آن دو، جدایی انداخت و او غرق گردید. قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاء قَالَ لاَ عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِلاَّ مَن رَّحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ
44 و گفته شد: «ای زمین! آبت را فرو بر، و ای آسمان! [از باریدن] بایست.» آب فرونشست و کار پایان پذیرفت و [کشتی] بر [دامنه کوهِ] جودی پهلو گرفت. و گفته شد: «[رحمت خدا از] قوم ستمگر دور باد!» وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءكِ وَيَا سَمَاء أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاء وَقُضِيَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْداً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
45 پس نوح پروردگارش را ندا داد و گفت: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است و وعده‌ی تو حقّ است و تو بهترینِ داورانی.» وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابُنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ
46 [خداوند] فرمود: «ای نوح! او [در واقع] از خاندان تو نیست. او [دارای] کرداری ناشایست است، پس چیزی را که به آن علم نداری، از من مخواه! من تو را اندرز می‌دهم که [مبادا] از جاهلان باشی.» قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ
47 [نوح] گفت: «پروردگارا! به تو پناه می‌برم از این که چیزی را که به [خیر و شرّ] آن آگاهی ندارم، از تو درخواست کنم. و اگر تو بر من نبخشایی و بر من ترحّم نکنی، از زیانکاران خواهم بود.» قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلاَّ تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ
48 به نوح خطاب شد: [اینک] با سلامی از جانب ما و برکاتی بر تو و بر تمام امّت‌هایی که با تو هستند، فرود آی! و به زودی امّت‌هایی [از نسل همین نجات‌یافتگان] را از نعمت‌ها برخوردار خواهیم ساخت، [امّا] پس از آن، [به خاطر غفلت و کفر و گناه،] عذابی دردناک از طرف ما به آنان خواهد رسید. قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِّنَّا وَبَركَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ
49 [ای پیامبر!] اینها از اخبار غیبی است که ما آنها را به تو وحی می‌کنیم [و] پیش از این، نه تو و نه قوم تو، از آنها خبری نداشتید، پس [تو نیز مانند نوح] صبر کن که همانا فرجام [نیک]، برای متّقین است. تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَـذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ
50 و به سوی قوم عاد، برادرشان هود [را فرستادیم، او به مردم] گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستید که هیچ معبودی جز او برای شما نیست. [شما در پرستش بت‌ها به خطا می‌روید و] جز اهل افترا نیستید. وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ
51 ای قوم! من از شما در برابر رسالتم پاداشی درخواست نمی‌کنم. پاداش من تنها بر عهده‌ی کسی است که مرا آفریده است. پس آیا نمی‌اندیشید؟! يَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَفَلاَ تَعْقِلُونَ
52 ای قوم! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او بازگردید و توبه نمایید تا او از آسمان پی در پی بر شما باران بفرستد، و نیرویی بر نیروی شما بیافزاید، و به خاطر گناه، روی برنتابید.» وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلاَ تَتَوَلَّوْاْ مُجْرِمِينَ
53 [مشرکان] گفتند: «ای هود! تو دلیل روشنی برای ما نیاورده‌ای، و ما به خاطر سخنان تو، از خدایانمان دست بر‌نمی‌داریم. و ما از ایمان آورندگانِ به تو نیستیم. قَالُواْ يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَن قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ
54 ما جز این نمی‌گوییم که بعضی از خدایان ما به تو زیان رسانده [و عقلت را ربوده‌اند. هود] گفت: «من خدا را گواه می‌گیرم و شما [نیز] شاهد باشید که من از آنچه شریک [خدا] قرار می‌دهید بیزارم. إِن نَّقُولُ إِلاَّ اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوَءٍ قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللّهِ وَاشْهَدُواْ أَنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ
55 از هر چه غیر اوست [بیزارم]، پس همگی علیه من توطئه کنید و مرا مهلت ندهید، مِن دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لاَ تُنظِرُونِ
56 من بر خداوندی که پروردگار من و شماست، توکل کرده‌ام، هیچ جنبنده‌ای نیست، مگر آن که او، مهارش را گرفته است به درستی که پروردگار من بر راهی راست است. إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ رَبِّي وَرَبِّكُم مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ
57 پس اگر شما روی برگردانید، به راستی که من آنچه را به خاطر آن، به سوی شما فرستاده شدم، به شما رسانده‌ام. و پروردگارم گروه دیگری را جانشین شما خواهد کرد، و شما هیچ ضرری به او نمی‌رسانید. همانا پروردگارم بر هر چیزی نگهبان است.» فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقَدْ أَبْلَغْتُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّونَهُ شَيْئًا إِنَّ رَبِّي عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ
58 و زمانی که فرمان [قهر] ما آمد، هود و کسانی را که با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود نجات دادیم و از عذاب سخت رهایشان ساختیم. وَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَنَجَّيْنَاهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ
59 و آن [قوم] عاد، آیات پروردگارشان را منکر شدند و پیامبرانِ او را نافرمانی کرده، از فرمان هر ستمگر لجوجی پیروی نمودند. وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُواْ بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْاْ رُسُلَهُ وَاتَّبَعُواْ أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ
60 و [سرانجام] در این دنیا و در روز قیامت، لعنت [و قهر الهی] در پی ایشان شد. بدانید که قوم عاد به پروردگارشان کفر ورزیدند. آگاه باشید که عاد، قوم هود [از رحمت الهی] دور باد! وَأُتْبِعُواْ فِي هَـذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلا إِنَّ عَادًا كَفَرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْدًا لِّعَادٍ قَوْمِ هُودٍ
61 و به سوی قوم ثمود، برادرشان صالح [را فرستادیم]، او گفت: «ای قوم من! خدای یگانه را بپرستید که جز او معبود دیگری برای شما نیست. اوست که شما را از زمین پدید آورد و از شما خواست تا در آن آبادانی کنید. پس، از او آمرزش بخواهید، سپس به سوی او بازگردید. همانا پروردگار من، نزدیک و اجابت‌کننده است.» وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ
62 [قوم ثمود] گفتند: «ای صالح! تو به راستی قبل از این، در میان ما مایه‌ی امید بودی. آیا تو ما را از پرستش آنچه پدرانمان می‌پرستیدند، نهی می‌کنی؟ ما نسبت به آنچه ما را به آن می‌خوانی، در شکی هستیم که ما را به تو بدگمان کرده است.» قَالُواْ يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَـذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ
63 [صالح] گفت: «ای قوم من! آیا نظر شما این است که اگر من از طرف پروردگارم معجزه داشته باشم و از جانب او مشمول رحمت شده باشم، [لب فروبندم و تبلیغ نکنم؟] پس اگر من خدا را معصیت کنم، چه کسی مرا در برابر [قهر] او یاری خواهد کرد؟ پس شما جز خسارت و زیان، چیزی به من نمی‌افزایید. قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةً مِّن رَّبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصُرُنِي مِنَ اللّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ
64 ای قوم من! این شتر ماده [که به اراده‌ی] خداوند [آفریده شده،] معجزه‌ای برای شماست، پس او را آزاد بگذارید تا در زمین خدا [چرا کند و] بخورد، و آزاری به آن نرسانید که به زودی عذاب شما را فرا خواهد گرفت.» وَيَا قَوْمِ هَـذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ
65 پس شتر را پِی کردند [و دست و پایش را بریدند]، پس [صالح] گفت: «سه روز در خانه‌هایتان بهره‌مند باشید [که بعد از آن عذاب فراخواهد رسید]، این وعده‌ای است راست و حقیقی.» فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِي دَارِكُمْ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ
66 چون فرمان ما آمد، صالح و کسانی را که به همراه او ایمان آورده بودند، به رحمت خود نجات دادیم و از خواری آن روز [رهایی بخشیدیم. ای رسول ما!] همانا پروردگارت، همان توانای شکست‌ناپذیر است. فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ
67 و ستمگران را صیحه‌ای فراگرفت، پس در خانه‌هایشان به روی در افتادند [و مردند]. وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ
68 آن‌چنان که گویی هرگز در آنجا ساکن نبوده‌اند. بدانید که ثمود به پروردگارشان کفر ورزیدند. بدانید که ثمود [از رحمت الهی] دور باد! كَأَن لَّمْ يَغْنَوْاْ فِيهَا أَلاَ إِنَّ ثَمُودَ كَفرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْدًا لِّثَمُودَ
69 و فرستادگان ما [که فرشتگانی به صورت انسان بودند]، ابراهیم را مژده آوردند و گفتند: «سلام!» [ابراهیم نیز] گفت: «سلام!» پس زمانی نگذشت که گوساله‌ی بریانی را نزد آنان آورد. وَلَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُـشْرَى قَالُواْ سَلاَمًا قَالَ سَلاَمٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاء بِعِجْلٍ حَنِيذٍ
70 پس چون دید که دست آنان به سمت غذا دراز نمی‌شود، نسبت به آنان ناخشنود شد و ترسی از آنان در دل او افتاد، امّا میهمانان گفتند: «نترس! ما برای قوم لوط فرستاده شده‌ایم.» فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُواْ لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ
71 و همسر ابراهیم ایستاده بود، پس خندید، زیرا ما او را به [فرزندی به نام] اسحاق و پس از اسحاق، یعقوب بشارت دادیم. وَامْرَأَتُهُ قَآئِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ
72 [ساره] گفت: «ای وای بر من! آیا دارای فرزند می‌شوم، در حالی که من پیرزنم و این شوهرم پیرمرد؟! واقعاً که این چیز عجیبی است!» قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَـذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَـذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ
73 [فرشتگان] گفتند: «آیا از کار خدا تعجّب می‌کنی؟ رحمت و برکات الهی بر شما خاندان [رسالت] باد! همانا او [پروردگار] ستوده و بزرگوار است.» قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ
74 پس چون ترس و وحشت از ابراهیم برطرف شد و بشارت [فرزند] برای او آمد، درباره قوم لوط با ما چون و چرا می‌کرد. فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ
75 به درستی که ابراهیم، بردبار و دلسوز و اهل توبه بود. إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ
76 [فرشتگان گفتند:] ای ابراهیم! از این [تقاضا] صرف نظر کن، فرمان قهر پروردگارت صادر شده و عذابِ غیر قابل برگشت به سراغ آنها خواهد آمد.» يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاء أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ
77 و هنگامی که فرستادگان ما، به سراغ لوط آمدند، از آمدن آنان غمگین شد و برای حفظ آنها [از آزار قوم شرور،] به تنگ آمد، [با خود] گفت: «امروز، روز سختی است!» وَلَمَّا جَاءتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَـذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ
78 و قوم لوط که سابقه‌ی کارهای بد داشتند، شتابان به سراغ او آمدند. [لوط، به آنان] گفت: «ای قوم! اینها دختران منند، آنها برای شما پاک‌ترند، پس از خدا پروا کنید و مرا در پیش میهمانانم رسوا مسازید. آیا در [میان] شما یک جوانمرد رشید نیست؟» وَجَاءهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِن قَبْلُ كَانُواْ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَـؤُلاء بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَلاَ تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ
79 [قوم لوط] گفتند: «تو خود می‌دانی که برای ما هیچ حقّی نسبت به دختران تو نیست [و ما رغبتی به ازدواج نداریم]، خودت خوب می‌دانی که ما چه می‌خواهیم.» قَالُواْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ
80 [لوط] گفت: «ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم و یا به تکیه‌گاه محکمی پناه می‌بردم!» قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ
81 [میهمانان] گفتند: «ای لوط! ما فرستادگان پروردگار تو هستیم، آنان هرگز به تو دسترسی پیدا نخواهند کرد. پس، پاسی از شب گذشته، خانواده‌ات را [از این سرزمین] بیرون ببر و هیچ کس از شما [به پشت سرش] متوجّه نشود؛ ولی همسرت [را با خود همراه مبر، زیرا] آن بلایی که به همه می‌رسد، به او [نیز] خواهد رسید. وقت [نابودی] آنان صبح است. آیا صبح نزدیک نیست؟!» قَالُواْ يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلاَ يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ
82 پس هنگامی که فرمان [قهر] ما آمد، آن سرزمین را زیر و رو کردیم و بارانی از سنگ‌، از گل‌های لایه لایه بر آنها فروریختیم. فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ مَّنضُودٍ
83 [سنگ‌هایی که] نزد پروردگارت نشان‌دار بودند، و این [کیفر] از [سایر] ستمگران [و فاسدانی که در خط قوم لوط باشند،] دور نیست. مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ وَمَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ
84 و به سوی مدین، برادرشان شعیب [را فرستادیم، او] گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستید [که] جز او خدای دیگری برای شما نیست. و پیمانه و ترازو را [در هنگام خرید و فروش] کم نگذارید، من شما را به خیر [و صلاح] می‌بینم و به راستی که من از عذاب روزی فراگیر بر شما می‌ترسم. وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ وَلاَ تَنقُصُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّيَ أَرَاكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُّحِيطٍ
85 و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با انصاف و عدل پر کنید و [از] اشیا [و اجناس و حقوقِ] مردم [چیزی] را نکاهید و مفسدانه، در زمین تباهی مکنید. وَيَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ بَقِيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ
86 ذخیره‌ی الهی برای شما بهتر است، اگر ایمان داشته باشید. و من نگهبان شما نیستم.» بَقِيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ
87 [امّا مردم مدین در جواب] گفتند: «ای شعیب! آیا نمازت به تو فرمان می‌دهد که [به ما بگویی] آنچه را که پدرانمان می‌پرستیدند، رها کنیم؟ یا این که [نتوانیم] آن‌گونه که خود می‌خواهیم، در اموالمان تصرّف کنیم؟! تو که مرد بردبار و فهمیده‌ای هستی!» قَالُواْ يَا شُعَيْبُ أَصَلاَتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ
88 [شعیب] گفت: «ای قوم! به نظر شما اگر من دلیل روشنی از پروردگارم داشته باشم و او مرا رزق نیکویی از سوی خود عطا کرده باشد، [چگونه می‌توانم بر خلاف فرمان او رفتار کنم؟] من نمی‌خواهم چیزی که شما را از آن بازمی‌دارم، خودم مرتکب شوم! من جز اصلاح به مقدار توانم، خواسته‌ی دیگری ندارم و جز به لطف خداوند، توفیقی برای من نیست، [از این روی] بر او توکل کرده‌ام و به سوی او بازمی‌گردم. قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىَ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ
89 و ای قوم من! دشمنی و مخالفت با من، شما را به کاری وادار نسازد که [عذابی] مثل آنچه به قوم نوح، یا قوم هود یا قوم صالح رسید، به شما هم برسد. و [ماجرای] قوم لوط [چندان] از شما دور نیست. وَيَا قَوْمِ لاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَن يُصِيبَكُم مِّثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنكُم بِبَعِيدٍ
90 [پس بیایید] و از پروردگارتان آمرزش بطلبید و به سوی او بازگردید. همانا پروردگار من، مهربان و دوستدار [توبه‌کنندگان] است.» وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ
91 [کافران] گفتند: «ای شعیب! ما بسیاری از سخنان تو را درک نمی‌کنیم، و تو را در میان خود شخص ضعیفی می‌بینیم. و اگر بستگان تو نبودند، حتماً تو را سنگسار می‌کردیم و تو بر ما [هیچ] برتری و قدرت و عزّتی نداری.» قَالُواْ يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيراً مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلاَ رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ
92 [شعیب] گفت: «ای قوم من! آیا قبیله‌ی من نزد شما از خداوند عزیزتر است [که] شما [فرمان] او را پشت سر انداخته‌اید، همانا پروردگار من به آنچه می‌کنید، احاطه دارد. قَالَ يَا قَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ
93 و ای قوم من! هر چه در توان دارید، انجام دهید، من [نیز] کار خودم را خواهم کرد. به زودی خواهید دانست [که] عذاب خوارکننده به سراغ چه کسی خواهد آمد و چه کسی دروغگوست. شما در انتظار باشید، من [نیز] همراه شما منتظرم.» وَيَا قَوْمِ اعْمَلُواْ عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَمَنْ هُوَ كَاذِبٌ وَارْتَقِبُواْ إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ
94 و چون فرمان [قهر] ما آمد، شعیب و کسانی را که با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود نجات دادیم و [آن گاه] صیحه‌ی [آسمانی] ستمگران را فرو گرفت، پس در خانه‌هایشان به رو افتادند [و مردند]. وَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مَّنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ
95 [آن چنان] که گویی هرگز در آن منطقه ساکن نبوده‌اند. آگاه باشید [لطف خدا] از مردم مدین دور باد! همان گونه [که] از قوم ثمود دور شد. كَأَن لَّمْ يَغْنَوْاْ فِيهَا أَلاَ بُعْدًا لِّمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ
96 و به راستی ما موسی را با معجزه و برهان‌های روشن فرستادیم. وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ
97 [او را] به سوی فرعون و اشراف قومش [فرستادیم]، اما آنها از فرمان فرعون پیروی کردند، در حالی که فرمان فرعون مایه‌ی رشد [و نجات] نبود. إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ
98 فرعون در روز قیامت، پیشاپیش قومش حرکت می‌کند، پس آنها را وارد آتش می‌سازد. و چه بد جایگاهی است که به آن وارد می‌شوند! يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ
99 و در این دنیا با لعنتی بدرقه شدند و روز قیامت نیز چنین خواهد بود. [و این] چه بد عطایی است که به آنان داده می‌شود. وَأُتْبِعُواْ فِي هَـذِهِ لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ
100 [ای پیامبر!] این [مطالب، گوشه‌ای] از اخبار آبادی‌ها و شهرهایی است که ما آن را برای تو بازگو می‌کنیم، بعضی از آنها [هنوز] پابرجا هستند، ولی بعضی دیگر ویران شده‌اند. ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْهَا قَآئِمٌ وَحَصِيدٌ
101 و ما به آنان ظلم نکردیم، بلکه آنان خود بر خویشتن ستم روا داشتند. و چون قهر پروردگارت آمد، خدایانی که به جای اللّه می‌خواندند، سودی به حال آنان نبخشید و آنان را جز ضرر و هلاکت چیزی نیافزود. وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَـكِن ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ مِن شَيْءٍ لِّمَّا جَاء أَمْرُ رَبِّكَ وَمَا زَادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ
102 و این چنین است مؤاخذه [و مجازاتِ] پروردگارت، زمانی که شهرها و آبادی‌های ستمگر را [با قهر خود] می‌گیرد. همانا مؤاخذه‌ی او دردناک و شدید است. وَكَذَلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِيَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ
103 البتّه در این [یادآوری‌ها،] نشانه [و عبرتی] است برای کسی که از عذاب آخرت بترسد. همان روزی که مردم را در آن گرد می‌آورند و آن روزی که [همه آن را] مشاهده می‌کنند و برای همه نمایان و مشهود است. إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّمَنْ خَافَ عَذَابَ الآخِرَةِ ذَلِكَ يَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَذَلِكَ يَوْمٌ مَّشْهُودٌ
104 و ما، آن [روز] را جز تا زمانی چند، به تأخیر نمی‌اندازیم. وَمَا نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَّعْدُودٍ
105 روزی که [چون] بیاید، هیچ کس جز با اذن او حرفی نمی‌زند، پس [گروهی] از آنها بدبخت و سیه‌روز، و [عدّه‌ای دیگر] خوشبخت و سعادتمندند. يَوْمَ يَأْتِ لاَ تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ
106 امّا کسانی که بدبخت شده‌اند، پس در آتش ناله‌ای [زار] و خروشی [سخت] دارند. فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُواْ فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ
107 [و] تا آسمان‌ها و زمین پایدار است، در آن [آتش] جاودانند، مگر آنچه خداوند بخواهد. همانا پروردگارت هر چه را اراده کند، انجام می‌دهد. خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ
108 و امّا کسانی که خوشبخت شده‌اند، پس تا آسمان‌ها و زمین پابرجاست، در بهشت، جاودانند، مگر آنچه پروردگارت بخواهد. [این] عطایی قطع ناشدنی است. وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّكَ عَطَاء غَيْرَ مَجْذُوذٍ
109 پس [ای پیامبر!] از آنچه این کفّار می‌پرستند، در شک و تردید مباش، آنها عبادت نمی‌کنند مگر همان‌گونه که قبلاً پدرانشان [بت‌ها را] عبادت می‌کردند، و ما نصیب آنها را به طور کامل و بی‌کم و کاست خواهیم پرداخت. فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّمَّا يَعْبُدُ هَـؤُلاء مَا يَعْبُدُونَ إِلاَّ كَمَا يَعْبُدُ آبَاؤُهُم مِّن قَبْلُ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنقُوصٍ
110 و به راستی ما به موسی کتاب دادیم، پس در آن اختلاف شد. و اگر سنّت پروردگارت [در مورد تأخیر عذاب کفّار] از پیش مقرّر نگشته بود، حتماً [در همین دنیا] میان آنان داوری و حکم می‌شد. و این یهودیان درباره‌ی تورات، در تردیدی آمیخته با بدگمانی‌اند. وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَوْلاَ كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ
111 و قطعاً پروردگارت [جزای] تمام اعمال آنان را به طور کامل خواهد داد. او به آنچه [مردم] عمل می‌کنند، آگاه است. وَإِنَّ كُـلاًّ لَّمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمَالَهُمْ إِنَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
112 پس [ای پیامبر!] همان‌گونه که مأمور شده‌ای، استوار باش و [نیز] هر کس که با تو، به سوی خدا آمده است، [استوار باشد،] و سرکشی نکنید که او به آنچه می‌کنید، بیناست. فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ وَلاَ تَطْغَوْاْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
113 و به ستمگران تمایل و تکیه نکنید که آتشِ [عذاب] شما را فرامی‌گیرد. و [در این صورت] برای شما در برابر خداوند، هیچ دوست و سرپرستی نیست، پس [از هیچ ناحیه‌ای] مورد کمک قرار نخواهید گرفت. وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِيَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ
114 و نماز را در دو طرف روز و اوایل شب به پادار، همانا کارهای نیکو [همچون نماز]، بدی‌ها را محو می‌کند. این [فرمان]، تذکری است برای اهل ذکر. وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّـيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ
115 و پایدار باش، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کند. وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ
116 پس چرا در قرن‌های قبل از شما، صاحبان علم و قدرتی نبودند تا مردم را از فساد در زمین بازدارند؟ مگر گروه کمی از کسانی که از میان آنان نجاتشان دادیم. و ستمگران، دنباله‌رو و دلبسته‌ی مال و مقامی شدند که در آن مست و سرکش شده بودند. و آنان مردمی مجرم و گناهکار بودند. فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُوْلُواْ بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ
117 و پروردگارت بر آن نبوده است که آبادی‌هایی را که مردمش اصلاح‌گرند، به ظلم و ستم هلاک کند. وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ
118 و اگر پروردگارت می‌خواست، همه‌ی مردم را [با اجبار]، یک امّت واحده [و دارای یک عقیده‌] قرارمی‌داد، در حالی که همچنان اختلاف می‌ورزند. وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ
119 مگر کسی که پروردگارت به او رحم کند، و برای همین [رحمت،] مردم را آفرید. و فرمان پروردگارت صادر شده که دوزخ را از جنّ و انس پر خواهد کرد. إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ
120 و هر یک از سرگذشت پیامبران، که برای تو بازگو کردیم، چیزی است که دلت را بدان محکم گردانیم، و در این [اخبار]، برای تو حقایق و برای اهل ایمان، پند و تذکری آمده است. وَكُـلاًّ نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءكَ فِي هَـذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ
121 و به کسانی که ایمان نمی‌آورند، بگو: «هرچه در توان دارید، انجام دهید، ما نیز انجام می‌دهیم. وَقُل لِّلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ اعْمَلُواْ عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنَّا عَامِلُونَ
122 و شما در انتظار باشید، ما هم منتظریم» وَانتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ
123 و نهانِ آسمان و زمین تنها برای خداوند است و تمام امور به او بازگردانده می‌شود. پس بنده‌ی او باش و بر او توکل کن. و پروردگارت از عملکرد شما غافل نیست. وَلِلّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
;