Ta-ha

Change Language
Change Surah
Change Recitation

Persian: Sayyed Jalaloddin Mojtabavi

Play All
# Translation Ayah
1 طا، ها. طه
2 ما قرآن را بر تو فرو نفرستاديم تا در رنج افتى، مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى
3 مگر آنكه يادكردى و پندى باشد براى كسى كه مى‌ترسد. إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَى
4 فرو فرستاده‌اى است از سوى آن كه زمين و آسمانهاى بلند را آفريده. تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى
5 خداى رحمان بر عرش- تخت فرمانروايى بر جهان هستى- بر آمده است- استيلا دارد-. الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى
6 او راست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و آنچه ميان آنها و آنچه در زير خاك- درون زمين- است. لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى
7 و اگر سخن را بلند گويى [يا پنهان كنى‌]، همانا او نهان و نهان‌تر را نيز مى‌داند. وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى
8 خداى يكتا، جز او خدايى نيست او راست نامهاى نيكو- صفات برتر-. اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى
9 آيا خبر داستان موسى به تو رسيده است؟ وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى
10 آنگاه كه آتشى ديد، پس به خانواده خويش گفت: درنگ كنيد كه من آتشى ديدم، شايد پاره‌اى برگرفته از آن براى شما بيارم يا بر آن آتش رهنمونى بيابم. إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى
11 پس چون نزد آن فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى
12 همانا منم پروردگار تو، پايپوش خويش بيرون كن، كه تو در وادى مقدس طوى هستى. إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى
13 و من تو را برگزيده‌ام، پس به آنچه وحى مى‌شود گوش فرا دار: وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى
14 همانا منم خداى يكتا، خدايى جز من نيست پس مرا بپرست و نماز را براى يادكرد من برپا دار إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي
15 همانا رستاخيز آمدنى است، مى‌خواهم [هنگام‌] آن را پنهان دارم تا هر كسى به آنچه مى‌كند پاداش داده شود. إِنَّ السَّاعَةَ ءاَتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى
16 پس آن كس كه بدان ايمان نمى‌آورد و پيرو هواى خويش است تو را از آن نگرداند كه هلاك مى‌شوى. فَلاَ يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لاَ يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى
17 و آن چيست به دست راست تو، اى موسى؟ وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى
18 گفت: اين عصاى من است، بر آن تكيه مى‌كنم و با آن براى گوسفندانم [از درختان‌] برگ فرو مى‌ريزم، و مرا در آن، نيازها و سودهاى ديگر است. قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى
19 گفت: آن را بيفكن، اى موسى. قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَى
20 پس آن را بيفكند، و ناگهان مارى گشت كه مى‌شتافت. فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى
21 گفت: بگير آن را و مترس زودا كه آن را به حالت نخستينش بازگردانيم. قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى
22 و دستت را به بغل خويش بَرْ تا سپيد و روشن بيرون آيد نه از آسيب و گزند- يعنى نه آن سفيدى كه از آفت پيسى باشد- كه نشانه‌اى ديگر است، وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى
23 تا از نشانه‌هاى بزرگ خويش به تو بنماييم. لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى
24 به سوى فرعون برو، كه او سركشى كرده و از اندازه درگذشته- دعوى خدايى مى‌كند-. اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى
25 گفت: پروردگارا، سينه‌ام را برايم گشاده گردان قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي
26 و كارم را برايم آسان ساز وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي
27 و گِرِه از زبانم بگشاى، وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي
28 تا سخنم را دريابند. يَفْقَهُوا قَوْلِي
29 و از خاندانم ياورى و پشتيبانى برايم قرار ده وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي
30 برادرم هارون را هَارُونَ أَخِي
31 پشتم را بدو استوار ساز اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي
32 و او را در كار من شريك گردان وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي
33 تا تو را بسيار به پاكى بستاييم كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً
34 و تو را بسيار ياد كنيم. وَنَذْكُرَكَ كَثِيراً
35 همانا تو به حال ما بينايى. إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرًا
36 گفت: اى موسى، همانا خواست تو به تو داده شد. قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى
37 و هر آينه بار ديگر بر تو منت نهاديم، وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَى
38 آنگاه كه به مادرت آنچه الهام‌كردنى بود الهام كرديم، إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى
39 كه او را در صندوقى بِنِه و در دريا- رود نيل- افكنش پس بايد كه دريا او را به كرانه اندازد تا دشمن من و دشمن او وى را برگيرد و دوستيى از خود بر تو افكندم [تا بر تو مِهر ورزند] و تا زير نظر من ساخته و پرورده شوى أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي
40 آنگاه كه خواهرت [در پى آن صندوق‌] مى‌رفت و مى‌گفت: آيا شما را بر كسى راه نمايم كه او را نگهدارى و پرستارى كند؟ پس تو را به مادرت بازگردانديم تا چشمش روشن شود و اندوه نخورد. و كسى- يعنى آن قبطى، از قوم فرعون- را كشتى پس تو را از اندوه رهانيديم و تو را بارها آزموديم، پس سالى چند در ميان مردم مَدْين درنگ كردى، سپس براندازه و بهنگام- براى رسالت- بيامدى، اى موسى. إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى
41 و تو را براى خود پروردم و برگزيدم. وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي
42 تو و برادرت با نشانه‌هاى من- معجزه‌ها- برويد و در يادكرد من- رسانيدن پيام توحيد من- سستى مكنيد. اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي
43 برويد به سوى فرعون كه او سركشى كرده و از حد گذشته است. اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى
44 پس با وى سخنى نرم بگوييد، شايد كه پند پذيرد يا [از خداى‌] بترسد. فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى
45 گفتند: پروردگارا، ما مى‌ترسيم كه بر ما پيشى و شتاب گيرد- پيشدستى كند و پيش از آنكه سخن گوييم و معجزه‌اى بدو بنماييم، ما را بكشد- يا [در رفتار و گفتار خود] از حد بگذرد. قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى
46 فرمود: مترسيد، كه من با شمايم، مى‌شنوم و مى‌بينم. قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى
47 پس نزد او برويد و بگوييد: ما فرستادگان خداوندگار توايم، پس فرزندان اسرائيل را با ما بفرست و شكنجه‌شان مكن همانا نزد تو با نشانه‌اى از آفريدگارت آمده‌ايم و درود بر آن كه راه راست را پيروى كند. فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
48 همانا به ما وحى شده كه عذاب بر آن كسى است كه [حق را] دروغ انگاشت و [از آن‌] روى برتافت. إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّى
49 گفت: پروردگار شما كيست، اى موسى؟ قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَا مُوسَى
50 گفت: پروردگار ما آن [خداى‌] است كه به هر چيزى آفرينش- وجود خاص- آن را داد و سپس راه نمود. قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى
51 گفت: پس حال مردمان پيشين چيست. قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَى
52 گفت: دانش آن در كتابى است نزد پروردگار من پروردگار من نه خطا مى‌كند و نه فراموش. قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى
53 آن [خداى‌] كه زمين را براى شما بسترى- فرشى گسترده- قرار داد و در آن براى شما راه‌هايى پديد كرد، و از آسمان آبى فرستاد، پس با آن انواع گوناگون از گياهان و رستنيها را بيرون آورديم. الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى
54 بخوريد و چارپايانتان را بچرانيد، همانا در اين، خردمندان را نشانه‌هاست. كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُوْلِي النُّهَى
55 شما را از آن مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى
56 و هر آينه همه نشانه‌هاى خويش را به او فرعون بنموديم، اما دروغ شمرد و سر باز زد. وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى
57 گفت: اى موسى، آيا نزد ما آمده‌اى تا ما را به جادوى خود از سرزمينمان بيرون كنى؟ قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى
58 هر آينه جادويى مانند آن براى تو بياريم، پس ميان ما و خودت وعده‌گاهى در جايى هموار قرار ده- تا مردم نظاره توانند كرد- كه نه ما آن را خلاف كنيم و نه تو. فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَّا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنتَ مَكَانًا سُوًى
59 [موسى‌] گفت: وعده‌گاه شما روز آرايش- روز عيد- است و آنگاه كه مردمان در نيمروز گرد آورده شوند. قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى
60 پس فرعون برگشت و ترفند خويش فراهم ساخت و باز آمد. فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى
61 موسى به آنان گفت: واى بر شما، بر خدا دروغ مبنديد كه شما را به عذابى نابود و ريشه‌كن كند، و همانا آن كه [بر خدا] دروغ بست نوميد و زيانكار گشت. قَالَ لَهُم مُّوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى
62 پس [ساحران‌] در كارشان ميان خود گفت‌وگو كردند و آن راز را پنهان داشتند. فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى
63 [فرعونيان‌] گفتند: اين دو هر آينه جادوگرند كه مى‌خواهند شما را به جادوى خويش از سرزمينتان بيرون كنند و آيين برتر شما را از ميان ببرند. قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى
64 پس ترفندتان- اسباب جادو- را با هم آريد- همسخن و همدل و هماهنگ شويد- آنگاه صف كشيده بياييد، و بى‌گمان هر كه امروز برترى يافت پيروز و كامياب شده است. فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى
65 گفتند: اى موسى، تو مى‌افكنى يا ما نخستين كسى باشيم كه بيفكند؟ قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى
66 گفت: بلكه شما بيفكنيد. پس ناگاه ريسمانها و چوبدستيهاشان از جادوى آنان به او قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى
67 پس موسى در دل خويش بيمى دريافت. فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَى
68 گفتيم: مترس كه همانا تويى برتر. قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَى
69 و آنچه در دست راست توست بيفكن تا آنچه ساخته‌اند فرو برد. همانا آنچه ساخته‌اند فريب و ترفند جادوگر است، و جادوگر هر جا كه آيد پيروز نگردد. وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى
70 پس جادوان به سجده درافتاده گفتند: به پروردگار موسى و هارون ايمان آورديم. فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى
71 [فرعون‌] گفت: آيا پيش از آنكه شما را اجازه دهم به او گرويديد؟ بى‌گمان او بزرگ- استاد مهين- شماست كه شما را جادو آموخته است. هر آينه دستها و پاهاى شما را بر خلاف يكديگر مى‌برم و بر تنه‌هاى درخت خرما بر دارتان مى‌كنم و خواهيد دانست كه شكنجه كدام يك از ما سخت‌تر و پاينده‌تر است. قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى
72 گفتند: هرگز تو را بر آنچه به ما از نشانه‌هاى روشن آمده است و بر آن [خداى‌] كه ما را آفريده است برنگزينيم پس هر چه را تو حكم‌كننده‌اى حكم كن- هر چه خواهى بكن-، كه تنها در زندگى اين جهان حكم توانى كرد. قَالُوا لَن نُّؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا
73 ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا لغزشهاى ما و آنچه را از جادوگرى كه بر آن وادارمان كردى بيامرزد و خدا بهتر و پاينده‌تر است. إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى
74 همانا هر كس كه گناهكار نزد پروردگار خويش آيد پس او راست دوزخ، در آنجا نه بميرد [تا برهد] و نه [به خوشى‌] زندگانى كند. إِنَّهُ مَن يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيى
75 و هر كه با ايمان نزد او آيد در حالى كه كارهاى نيك و شايسته كرده باشد پس اينان را پايه‌هاى برترين باشد، وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُوْلَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى
76 بهشت‌هاى پاينده كه از زير آنها جويها روان است، در آنجا جاويدانند و اين است پاداش كسى كه [از آلودگيهاى كفر و گناه‌] پاكى ورزيد. جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاء مَن تَزَكَّى
77 و هر آينه به موسى وحى كرديم كه بندگان مرا شبانگاه ببر، پس براى آنان راهى خشك در دريا فرا گير- با زدن عصا به آب دريا و خشك شدن آن- كه نه از دست‌يافتن [فرعونيان‌] بترسى و نه [از غرق‌گشتن‌] بيم دارى. وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى
78 پس فرعون با سپاهيانش از پى آنان روانه شدند، و از دريا بپوشيدشان آنچه پوشيدشان- آب دريا غرقشان ساخت-. فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُم مِّنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ
79 و فرعون قوم خود را گمراه كرد و راه ننمود. وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى
80 اى فرزندان اسرائيل، شما را از دشمنتان رهانيديم و با شما كنار راست كوه طور را وعده كرديم و بر شما منّ و سَلْوى فرو فرستاديم. يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى
81 از پاكيزه‌هايى كه روزيتان كرديم بخوريد و در آن از اندازه مگذريد كه خشم من بر شما فرو آيد، و هر كه خشم من بر او فرو آيد بى‌گمان هلاك شود- يا در دوزخ افتد-. كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى
82 و هر آينه من آمرزگارم مر آن را كه توبه كند و ايمان آورد و كار نيك و شايسته كند سپس [پيوسته‌] در راه راست باشد. وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى
83 اى موسى، چه چيز تو را بر آن داشت تا از قومت با شتاب پيشى گيرى- پيش از همه در «طور» حاضر شوى-؟ وَمَا أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَا مُوسَى
84 گفت: آنان اينك بر پى من مى‌آيند و به سوى تو، پروردگارا، شتافتم تا خشنود شوى. قَالَ هُمْ أُولَاء عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى
85 [خداى‌] گفت: پس [بدان كه‌] ما قوم تو را پس از [آمدن‌] تو آزمون كرديم و سامرى گمراهشان كرد. قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ
86 پس موسى خشمناك و اندوهگين به نزد قوم خود بازگشت. گفت: اى قوم من، آيا پروردگارتان به شما وعده‌اى نيكو نداد- كه به شما تورات دهد يا شما را از فرعونيان برهاند-؟ آيا اين مدت- زمان غيبت من- بر شما دراز آمد يا خواستيد كه خشمى از پروردگارتان بر شما فرود آيد كه وعده مرا خلاف كرديد؟ فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي
87 گفتند: ما به اختيار و توان خود وعده تو را خلاف نكرديم، و ليكن بارهايى از پيرايه و زيور آن قوم- قوم فرعون- بر ما نهادند، پس آنها را [در آتش‌] افكنديم و همچنين سامرى [آنچه با خود داشت در آتش‌] افكند قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ
88 و براى آنان كالبد گوساله‌اى برون آورد كه او را بانگى بود پس [سامرى و پيروانش‌] گفتند: اين خداى شما و خداى موسى است، و [سامرى خداى راستين را] از ياد برد. فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ
89 آيا نمى‌ديدند كه [آن گوساله‌] سخنى به آنها باز نمى‌گرداند و آنان را هيچ زيان و سودى ندارد؟ أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا
90 و هر آينه هارون از پيش- پيش از آمدن موسى- به آنها گفته بود: اى قوم من، همانا شما به اين وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي
91 گفتند: ما پيوسته بر اين [گوساله‌پرستى‌] مى‌مانيم تا موسى به سوى ما بازگردد. قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى
92 [هنگامى كه موسى باز آمد] گفت: اى هارون، چون آنها را ديدى كه گمراه شدند چه چيز تو را بازداشت، قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا
93 از اين كه مرا پيروى كنى- كه آنها را از پرستيدن گوساله بازدارى، يا از پى من آيى و خود را به من رسانى-؟ آيا فرمان مرا نافرمانى كردى؟ أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي
94 گفت: اى پسر مادرم، ريش و سر مرا مگير، من ترسيدم كه بگويى ميان فرزندان اسرائيل جدايى انداختى و گفتار- سفارش- مرا نگاه نداشتى. قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي
95 گفت: اى سامرى، اين چه كار- فتنه بزرگ- است كه كردى؟ قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ
96 گفت: من چيزى ديدم كه آنها نديدند. مشتى [خاك‌] از پى [مركب‌] آن فرستاده- يعنى جبرئيل- برگرفتم و آن را [در كالبد گوساله‌] افكندم، و نفس من بدين سان [اين كار را] در نظرم بياراست. قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي
97 گفت: پس برو- دور شو- كه تو را در زندگى- تا زنده باشى- اين است كه بگويى: «به من دست نزنيد». و تو را وعده‌گاهى است كه هرگز آن را با تو خلاف نكنند، و [اينك‌] به خدايت كه پيوسته بر آن مقيم بودى بنگر كه آن را بسوزانيم- يا به سوهان بساييم- سپس يكسره در دريا پراكنده‌اش سازيم. قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّنْ تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا
98 همانا خداى شما خداى يكتاست كه جز او هيچ خدايى نيست دانش او همه چيز را فراگيرنده است. إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا
99 اينچنين از خبرهايى كه گذشته است بر تو بر مى‌گوييم، و براستى تو را از نزد خويش يادكردى- قرآن- داده‌ايم كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِن لَّدُنَّا ذِكْرًا
100 هر كه از آن روى بگرداند، همانا در روز رستاخيز بارى سنگين- يا بارى بد: كفر و تكذيب- بردارد، مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا
101 در آن- بار گناه و عقوبتش- هميشه بمانند، و آنها را بدبارى است در روز رستاخيز، خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاء لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا
102 روزى كه در صور دميده شود، و بزهكاران را در آن روز كبود چشم برانگيزيم يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا
103 ميان خود راز همى گويند كه شما جز ده روز- در دنيا- درنگ نكرده‌ايد. يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا
104 ما به آنچه مى‌گويند داناتريم آنگاه كه بهترينشان در رفتار و گفتار گويد: درنگ نكرده‌ايد مگر يك روز. نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا
105 و تو را از كوه‌ها پرسند بگو: پروردگارم همه آنها را بر كند و خرد و پراكنده سازد. وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا
106 پس آن فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا
107 در آن هيچ كجى- يعنى پستى- و بلندى نبينى. لَا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا
108 در آن روز آن خواننده- دمنده صور- را بى‌هيچ كژى- انحراف و نافرمانى- پيروى كنند، و آوازها در برابر خداى رحمان فرونشيند، پس آوايى نشنوى مگر آوايى آهسته. يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَت الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا
109 در آن روز شفاعت سود ندارد مگر [شفاعت‌] كسى كه خداى رحمان به او اجازه دهد و سخن او را بپسندد. يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا
110 آنچه پيش روى و آنچه پشت سرشان است مى‌داند، و دانش آنان او را فرانگيرد. يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا
111 و چهره‌ها در برابر خداى زنده پاينده خوار و فروتن باشند و هر كه بار ستم برداشت بى‌گمان تهيدست و نوميد گردد. وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا
112 و هر كه از كارهاى نيك و شايسته كند و مؤمن باشد، پس از هيچ ستمى نترسد و نه از كاستنى- كاستن پاداش كردار-. وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا
113 و اينچنين آن را قرآنى به زبان تازى فروفرستاديم و در آن از بيمها و هشدارها گونه‌گون آورديم تا شايد بپرهيزند يا آنان را ياد كرد و پندى پديد آورد. وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا
114 پس والا و برتر است خداى يكتا آن پادشاه راستين. و به خواندن قرآن پيش از آنكه پيام آن به تو گزارده شود شتاب مكن، و بگو: پروردگارا، مرا دانش افزاى. فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا
115 و هر آينه از پيش به آدم سفارش كرديم، پس فراموش كرد و او را [در نگاهداشت آن‌] آهنگى استوار نيافتيم. وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا
116 و [ياد كن‌] آنگاه كه فرشتگان را گفتيم: آدم را سجده كنيد، پس سجده كردند مگر ابليس كه سر باز زد. وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى
117 گفتيم: اى آدم، اين دشمن تو و همسر توست، مبادا شما را از بهشت بيرون كند كه در رنج افتى- يا بدبخت شوى- فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى
118 كه تو را در آنجا اين هست كه نه گرسنه مى‌شوى و نه برهنه إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى
119 و در آنجا نه تشنه مى‌شوى و نه در گرمى آفتاب بمانى. وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى
120 پس شيطان او را وسوسه كرد، گفت: اى آدم، آيا تو را به درخت جاودانى و پادشاهيى كه كهنه و نابود نشود راه بنمايم؟ فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى
121 پس، از آن درخت خوردند و شرمگاهشان بر آنها نمودار شد، و شروع كردند از برگ [درختان‌] بهشت بر خود چسباندن،- شرمگاه خود را مى‌پوشاندند- و آدم پروردگار خويش را نافرمانى نمود پس راه راست را گم كرد. فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى
122 سپس پروردگارش او را برگزيد و به مهر و بخشايش خويش بر او بازگشت و توبه‌اش بپذيرفت و او را راه نمود. ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى
123 گفت: هر دو با هم از آنجا فروشويد، برخى از شما- آدميان- دشمن برخى خواهيد بود. پس اگر از من شما را رهنمونى- كتاب و پيامبر- آمد، هر كه از رهنمونى من پيروى كند نه گمراه شود و نه به رنج افتد- به كيفر آن جهان گرفتار نشود- قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى
124 و هر كه از يادكرد و پند من روى بگرداند پس زيستنى تنگ دارد و روز رستاخيز او را نابينا برانگيزيم. وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى
125 گويد: پروردگارا، چرا مرا نابينا برانگيختى و حال آنكه بينا بودم؟! قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا
126 گويد: بدين گونه [امروز كور محشور شدى زيرا] آيات ما به تو رسيد و تو آنها را به فراموشى سپردى- از آنها تغافل كردى- و همچنان امروز فراموش مى‌شوى. قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى
127 و بدين‌سان هر كه را زياده‌روى كرده و به آيات پروردگار خويش ايمان نياورده است كيفر مى‌دهيم، و هر آينه عذاب آن جهان سخت‌تر و پاينده‌تر است. وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى
128 آيا براى آنان- مشركان قريش- راه ننمود كه چه نسلها را پيش از آنها هلاك كرديم كه اينان در مسكنهاى آنان راه مى‌روند- و آثار عذاب و هلاك آنان را مى‌بينند-؟ هر آينه در آن براى خردمندان نشانه‌ها و عبرتهاست. أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُوْلِي النُّهَى
129 و اگر نه اين بود كه سخنى از پروردگار تو از پيش رفته و سرآمدى معين شده است هر آينه عذاب بر آنها لازم مى‌گرديد- گريبانشان را مى‌گرفت-. وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَكَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى
130 پس هر آنچه مى‌گويند شكيبايى ورز و پروردگارت را پيش از برآمدن آفتاب- نماز بامداد- و پيش از فروشدن آن- نماز عصر- همراه با ستايش و سپاس به پاكى ياد كن، و از ساعتهاى شب- نماز شام و نماز خفتن- و كناره‌هاى روز- نماز پيشين ظهر، كه پايان نيمه اول روز است و آغاز نيمه دوم روز- نيز او را تسبيح گوى، باشد كه خشنود شوى. فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى
131 و ديدگانت را مدوز بدانچه برخوردارى داده‌ايم گروه‌هايى از آنان را از آرايش زندگى دنيا تا در باره آن بيازماييمشان، و روزى پروردگارت بهتر و پاياتر است. وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى
132 و خاندان خويش را به نماز فرمان ده و بر آن شكيبا باش- مداومت نما- از تو روزى نمى‌خواهيم، ما خود به تو روزى مى‌دهيم و سرانجام نيك پرهيزگارى راست. وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى
133 و [كافران مكه‌] گفتند: چرا ما را از پروردگار خويش نشانه‌اى- معجزه‌اى به دلخواه ما- نمى‌آورد؟ آيا آنها را نشانه روشن آنچه در كتابهاى پيشين است نيامده است؟ وَقَالُوا لَوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى
134 و اگر ما آنان را پيش از آن- فرستادن كتاب و پيامبر- به عذابى هلاك مى‌كرديم هر آينه مى‌گفتند: پروردگارا، چرا به سوى ما پيامبرى نفرستادى تا پيش از آنكه خوار و رسوا شويم آيات تو را پيروى كنيم؟ وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى
135 بگو: هر يك [از ما] منتظر است، پس منتظر باشيد. بزودى خواهيد دانست كه رهروان راه راست كيانند و راه‌يافته كيست. قُلْ كُلٌّ مُّتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى
;