Maryam

Change Language
Change Surah
Change Recitation

Persian: Sayyed Jalaloddin Mojtabavi

Play All
# Translation Ayah
1 كاف، ها، يا، عين، صاد. كهيعص
2 [اين‌] يادكرد بخشايش پروردگار توست بر بنده خود، زكريا ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا
3 آنگاه كه پروردگار خويش را بخواند، خواندنى در نهان إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاء خَفِيًّا
4 گفت: پروردگارا، استخوانم سست شده و سرم از پيرى سپيد گشته، و به خواندن تو، پروردگارا، بدبخت [و از اجابت بى‌بهره‌] نبوده‌ام. قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا
5 و من از خويشاوندانم- پسر عموهايم- از پس [مرگ‌] خويش بيمناكم، و زنم نازاست، پس مرا از نزد خود وليى- فرزندى كه پس از من سرپرست امور من باشد- ببخش، وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا
6 كه مرا ميراث برد و از خاندان يعقوب نيز ميراث گيرد، و او را، پروردگارا، پسنديده ساز. يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا
7 اى زكريا، ما تو را به پسرى كه نام او يحيى است مژده مى‌دهيم، كه پيش از اين همنامى براى او پديد نكرديم. يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا
8 گفت: پرودگارا، چگونه مرا پسرى باشد و حال آنكه زنم نازاست و من از پيرى به فرتوتى رسيده‌ام؟ قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا
9 گفت: چنين است پروردگار تو گفت كه اين بر من آسان است و همانا پيش از اين تو را بيافريدم در حالى كه چيزى نبودى. قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا
10 گفت: پروردگارا، براى من نشانه‌اى قرار ده گفت: نشانه تو آن است كه سه شبانه روز با مردم سخن نگويى- نتوانى گفت- با اينكه تندرستى. قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا
11 پس، از نمازگاه به ميان قوم خويش بيرون آمد، و به آنان اشارت كرد كه بامداد و شبانگاه [خداى را] به پاكى ياد كنيد. فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا
12 اى يحيى، كتاب را با نيرو و بجد بگير، و او را در كودكى حكمت- گفتار و كردار درست و استوار- داديم، يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا
13 و نيز مهربانى و پاكى و پارسايى از نزد خويش و پرهيزگار بود. وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا
14 و به پدر و مادر خويش نيكوكار بود و گردنكش و نافرمان نبود. وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُن جَبَّارًا عَصِيًّا
15 و درود بر او، روزى كه زاده شد و روزى كه مى‌ميرد و روزى كه زنده برانگيخته مى‌شود. وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا
16 و در اين كتاب، مريم را ياد كن آنگاه كه از كسان خويش در جايگاهى شرقى- از بيت المقدس- كناره گزيد. وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا
17 و ميان خود و آنان پرده‌اى گرفت، پس ما روح خود- جبرئيل- را بدو فرستاديم و براى او چون آدميى درست اندام نمودار شد. فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا
18 [مريم‌] گفت: من به خداى رحمان پناه مى‌برم از تو، اگر پرهيزگار باشى. قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا
19 گفت: همانا من فرستاده پروردگار توام تا تو را پسرى پارسا و پاكيزه ببخشم. قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا
20 گفت: از كجا- يا چگونه- مرا پسرى باشد و حال آنكه دست هيچ آدمى به من نرسيده است و بدكاره هم نبوده‌ام؟ قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا
21 گفت: چنين است، پروردگار تو گفت كه اين بر من آسان است، [تا بدان قدرت ما را دريابى‌] و تا او را نشانه‌اى براى مردم و بخشايشى از سوى خويش كنيم، و اين كارى است گزارده و شدنى. قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا
22 پس به او (عيسى) بار گرفت، و با او به جايگاهى دور -از شهر و مردم- بيرون رفت. فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا
23 آنگاه درد زاييدن او را به تنه درخت خرمايى كشانيد گفت: اى كاش پيش از اين مرده بودم و به فراموشى سپرده شده بودم. فَأَجَاءهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا
24 پس [كودك‌] او را از زير او- يعنى در شكم او- آواز داد: اندوه مخور، پروردگار تو از زير پايت جويى روان ساخت فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا
25 و خرمابن را به سوى خويش بجنبان تا بر تو خرماى تر تازه چيده فروريزد. وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا
26 پس، بخور و بياشام، و چشم روشن مى‌دار. و اگر از آدميان كسى را بينى، [به اشارت‌] بگو: من براى خداى رحمان روزه‌اى نذر كرده‌ام- روزه سكوت- و امروز با هيچ آدمى سخن نخواهم گفت. فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا
27 پس او فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا
28 اى خواهر هارون، نه پدر تو مرد بدى بود و نه مادرت بدكاره بود. يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا
29 پس به او فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا
30 [عيسى به سخن آمد و] گفت: من بنده خدايم، به من كتاب داده و مرا پيامبر ساخته است قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا
31 و مرا هر جا كه باشم با بركت ساخته، و تا زنده باشم به نماز و زكات سفارشم كرده است وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا
32 و مرا به مادرم نيكوكار كرده و مرا گردنكشى بدبخت نگردانيده است وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا
33 و درود باد بر من، روزى كه زاده شدم و روزى كه بميرم و روزى كه زنده برانگيخته شوم وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا
34 - اين است عيسى پسر مريم، گفتار درست و راستى كه در باره آن به شك اندرند. ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ
35 خداى را نسزد كه هيچ فرزندى گيرد، پاك و منزه است، چون خواهد كه كارى برگزارد همانا آن را گويد: باش، پس مى‌باشد-. مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ
36 و خداى يكتا- الله- پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستيد اين است راه راست. وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ
37 و آن گروه‌ها- دسته‌هاى ترسايان- در ميان خود اختلاف كردند پس واى بر آنها كه كافر شدند از ديدار و حضور در روزى بزرگ- رستاخيز-. فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ
38 چه شنوا و چه بينايند آن روز كه نزد ما آيند! ليكن ستمكاران در آن روز در گمراهى آشكارند. أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا لَكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ
39 و آنان را از روز دريغ و پشيمانى بترسان آنگاه كه كار برگزار شود. و [امروز] ايشان در غفلت‌اند و [آن روز را] باور نمى‌دارند. وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ
40 همانا ما زمين و هر كه را بر آن است به ميراث بريم و به ما بازگردانده شوند. إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ
41 و در اين كتاب، ابراهيم را ياد كن كه او راست‌گفتار و درست‌كردار پيامبرى بود. وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا
42 آنگاه كه پدر خويش را گفت: اى پدر، چرا چيزى را مى‌پرستى كه نه مى‌شنود و نه مى‌بيند و در هيچ چيز تو را سود ندارد و به كار نيايد؟ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا
43 اى پدر، همانا از دانش به من آن رسيده كه تو را نرسيده است پس مرا پيروى كن تا تو را راهى راست بنمايم. يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا
44 اى پدر، شيطان را مپرست، كه شيطان خداى رحمان را نافرمان بود. يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا
45 اى پدر، من مى‌ترسم كه عذابى از خداى رحمان به تو رسد آنگاه شيطان را دوست و ياور باشى. يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا
46 گفت: اى ابراهيم، آيا از خدايان من روگردانى؟ اگر [از گفتار خود] باز نايستى هر آينه سنگسارت مى‌كنم، و ديرگاهى از من دور باش. قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْراهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا
47 گفت: با تو بدرود مى‌كنم، از پروردگارم براى تو آمرزش خواهم خواست كه او به من مهربان است، قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا
48 و از شما و آنچه جز خداى يكتا مى‌خوانيد كناره مى‌گيرم، و پروردگارم را مى خوانم، اميد است كه به خواندن پروردگار خويش بدبخت [و از اجابت بى بهره‌] نباشم. وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاء رَبِّي شَقِيًّا
49 پس چون از آنان و آنچه بجز خداى يكتا مى‌پرستيدند كناره گرفت به او اسحاق و يعقوب داديم و همه را پيامبر كرديم. فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا
50 و از رحمت خويش به ايشان بخشيديم و براى آنان [در ميان مردم‌] نام نيكو و آوازه بلند نهاديم. وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا
51 و در اين كتاب، موسى را ياد كن همانا او برگزيده و ويژه شده [خدا] بود و فرستاده‌اى پيامبر بود. وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا
52 و او را از سوى راست كوه طور ندا داديم و به رازگويى نزديكش ساختيم. وَنَادَيْنَاهُ مِن جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا
53 و به او از رحمت خويش برادرش هارون پيامبر را بخشيديم. وَوَهَبْنَا لَهُ مِن رَّحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا
54 و در اين كتاب، اسماعيل را ياد كن او راست‌وعده و فرستاده‌اى پيامبر بود وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا
55 و خاندان خود را به نماز و زكات فرمان مى‌داد و نزد پروردگارش پسنديده بود. وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا
56 و در اين كتاب، از ادريس ياد كن، همانا او راست‌گفتار پيامبرى بود وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا
57 و او را به جايگاهى بلند و والا برداشتيم. وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا
58 ايشانند- از زكريا تا الياس- كه خداوند به آنان نعمت ارزانى داشته- نيكويى كرده- پيامبرانى از فرزندان آدم و از [فرزندان‌] آنها كه با نوح [در كشتى‌] برنشانديم و از فرزندان ابراهيم و يعقوب و از آنان كه راه نموديم و برگزيديم چون آيات خداى رحمان بر آنان خوانده شود سجده‌كنان و گريان به روى درافتند. أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا
59 آنگاه از پى ايشان جانشينان بد و ناشايسته‌اى آمدند كه نماز را فروگذاشتند- در آن سهل‌انگارى نمودند- و كامها و آرزوهاى دل را پيروى كردند، پس زودا كه [سزاى‌] گمراهى خود را ببينند فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا
60 مگر آن كه باز گشت- توبه كرد- و ايمان آورد و كار نيك و شايسته كرد، پس اينان به بهشت در آيند و هيچ ستمى بر آنان نرود، إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئًا
61 بهشتهايى پاينده كه خداى رحمان بندگان خود را به ناديده و ناپيدا وعده داده همانا وعده او آمدنى است. جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا
62 در آنجا سخن ياوه و بيهوده نشنوند، [و گفتارشان‌] جز سلام [نيست‌]. و در آنجا هر بامداد و شبانگاه روزى دارند. لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا
63 اين بهشتى است كه به هر كس از بندگانمان كه پرهيزگار باشد به ميراث دهيم. تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيًّا
64 و ما [فرشتگان‌] جز به فرمان پروردگار تو فرود نمى‌آييم. او راست آنچه فراپيش ماست- امور آينده- و آنچه پشت سر ماست- امور گذشته- و آنچه ميان آن است. و پروردگار تو فراموشكار نيست وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا
65 خداوند آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، پس او را بپرست و بر پرستش او شكيبا باش آيا براى او هيچ همنامى- كه او را الله خوانند- مى شناسى؟ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا
66 و آدمى گويد: آيا هنگامى كه بميرم، مرا زنده [از گور] بيرون خواهند آورد؟ وَيَقُولُ الْإِنسَانُ أَئِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا
67 آيا آدمى به ياد نمى‌آورد كه ما او را از پيش بيافريديم و هيچ چيز نبود؟ أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا
68 به پروردگار تو سوگند كه آنان را با شيطانها برانگيزيم و فراهم آريم، سپس آنها را گرداگرد دوزخ به زانو در آمده حاضر كنيم. فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا
69 سپس از ميان هر گروهى هر كدامشان را كه بر خداى رحمان گستاخ‌تر و سركش‌تر بوده بيرون كشيم ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا
70 آنگاه هر آينه ما به كسانى كه به در آمدن و سوختن در آن سزاوارترند داناتريم. ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا
71 و هيچ كس از شما نيست مگر آنكه به آن در آيد- يا بر آن بگذرد- اين [حكم و وعده‌اى است كه‌] بر پروردگار تو بايسته و گزاردنى- انجام دادنى- است. وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا
72 آنگاه كسانى را كه پرهيزگارى كردند برهانيم و ستمكاران را در آنجا به زانو در آمده بگذاريم. ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا
73 و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود كسانى كه كافر شدند به كسانى كه ايمان آورده‌اند گويند: كداميك از اين دو گروه را جايگاهى بهتر و انجمنى نيكوتر است. وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَّقَامًا وَأَحْسَنُ نَدِيًّا
74 و چه بسا گروه‌ها را كه پيش از آنان هلاك كرديم كه به كالاى خانه و به ديدار- هيئت و منظر- [از اينها] نيكوتر بودند. وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْيًا
75 بگو: هر كه در گمراهى باشد، پس خداى رحمان بايد كه او را فزونى دهد- به او مهلت دهد تا گمراهى‌اش بيشتر شود- تا آنگاه كه آنچه را به آنان وعده داده مى‌شود ببينند: يا عذاب [اين جهانى‌] را- مانند كشته يا اسير شدن- و يا رستاخيز را پس زودا كه بدانند چه كسى را جايگاهى بدتر و سپاهى ناتوان‌تر است. قُلْ مَن كَانَ فِي الضَّلَالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضْعَفُ جُندًا
76 و خداوند كسانى را كه راه راست يافتند رهنمونى همى‌افزايد، و ماندگارهاى نيك و شايسته نزد پروردگار تو پاداشى بهتر و بازگشت و سرانجامى بهتر دارد. وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَّرَدًّا
77 آيا ديدى آن كس را كه به آيات ما كافر شد و گفت: البته به من مال و فرزند داده شود؟ أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا
78 آيا بر غيب آگاهى يافته يا از نزد خداى رحمان پيمانى گرفته؟ أَاطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا
79 نه چنان است آنچه مى‌گويد خواهيم نوشت و عذاب او را پيوسته مى‌افزاييم. كَلَّا سَنَكْتُبُ مَا يَقُولُ وَنَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدًّا
80 و آنچه را كه مى‌گويد- مال و فرزند- از وى ميراث مى‌بريم و تنها نزد ما مى‌آيد. وَنَرِثُهُ مَا يَقُولُ وَيَأْتِينَا فَرْدًا
81 و بجز خداى يكتا خدايانى گرفتند تا آنها را مايه بزرگى و نيرو باشند. وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا
82 نه چنان است زودا كه پرستش آنان را انكار كنند و مخالف و دشمنشان باشند. كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا
83 آيا نديده‌اى- ندانسته‌اى- كه ما شياطين را بر كافران مى‌فرستيم تا آنها را [به وسوسه به سوى بديها و گناهان‌] سخت بجنبانند؟ أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا
84 پس بر آنان شتاب مكن- در فرود آمدن عذاب- جز اين نيست كه ما براى آنها به دقت مى‌شماريم- روز شمارى مى‌كنيم تا مهلتشان سرآيد-. فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا
85 روزى كه پرهيزگاران را به سوى خداى رحمان به مهمانى و ديدار فراهم آريم. يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْدًا
86 و بزهكاران را تشنه به سوى دوزخ برانيم. وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا
87 توان شفاعت ندارند مگر آن كه از نزد خداى رحمان پيمانى گرفته باشد. لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا
88 و گفتند: خداى رحمان فرزندى گرفت وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا
89 هر آينه چيزى سخت زشت و ناپسند آورده‌ايد لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئًا إِدًّا
90 نزديك است كه آسمانها از اين سخن بشكافند و زمين شكافته شود و كوه‌ها در هم شكسته فرو ريزند، تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا
91 كه براى خداى رحمان فرزندى خواندند- فرشتگان را فرزند خدا خواندند-. أَن دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَدًا
92 و خداى رحمان را نسزد كه فرزندى گيرد. وَمَا يَنبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا
93 در آسمانها و زمين هيچ كس نيست مگر آنكه خداى رحمان را بنده‌وار آيد. إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا
94 هر آينه آنان را در شمار آورده و همه را درست برشمرده است لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا
95 و همه آنها روز رستاخيز تنها [و تهيدست‌] نزد او آيند. وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا
96 كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك و شايسته كردند خداى رحمان براى آنان دوستيى [در دلها] خواهد نهاد. إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا
97 همانا [خواندن‌] اين فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا
98 و چه بسا مردمان گذشته را پيش از آنان هلاك كرديم. آيا هيچ يك از آنان را درمى‌يابى- مى‌بينى- يا هيچ آواى آهسته‌اى از آنها مى‌شنوى؟ وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُم مِّنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزًا
;