Ya-Sin

Change Language
Change Surah
Change Recitation

Persian: Sayyed Jalaloddin Mojtabavi

Play All
# Translation Ayah
1 يا، سين. يس
2 سوگند به قرآن با حكمت- حكمت‌آميز و درست و استوار-. وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ
3 كه همانا تو از فرستادگانى إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
4 [و] بر راه راستى عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ
5 [قرآنى كه‌] فرو فرستاده آن تواناى بى‌همتا و مهربان [است‌]. تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ
6 تا مردمى را بيم دهى كه پدرانشان بيم داده نشده‌اند، از اينرو ناآگاهند. لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ
7 هر آينه گفتار [خداى‌] بر بيشترشان سزا گشته، و از اينرو ايمان نمى‌آورند. لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ
8 همانا بر گردنهاشان زنجيرها نهاده‌ايم كه تا زير چانه‌هاست، چنانكه سرهاشان بالا مانده است إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلاً فَهِيَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ
9 و از پيش رويشان ديوارى و از پشت سرشان ديوارى نهاده‌ايم و بر ديدگانشان پرده‌اى افكنده‌ايم، از اين رو هيچ نمى‌بينند- كنايه از اينكه از همه سو فروگرفته شده‌اند و راه حق را كه هدايت و رستگارى است نمى‌بينند-. وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ
10 و بر آنها يكسان است چه بيمشان كنى يا بيمشان نكنى، ايمان نمى‌آورند. وَسَوَاء عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ
11 جز اين نيست كه تو كسى را هشدار و بيم مى‌دهى- بيم‌دادن تو كسى را سود دارد- كه اين ذكر- قرآن- را پيروى كند و از خداى رحمان در نهان بترسد پس او را به آمرزش و مزدى بزرگوارانه نويد ده. إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ
12 همانا ماييم كه مردگان را زنده مى‌كنيم و آنچه را كه پيش فرستاده‌اند و اثرهاشان را- آنچه از آنها باز ماند- مى‌نويسيم، و هر چيزى را در راهنماى- نوشته- روشن- لوح محفوظ- به شمار آورده‌ايم. إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ
13 و براى آنان- اهل مكّه- داستان مردم آن شهر- انطاكيه- را مَثَل آر، آنگاه كه فرستادگان بديشان آمدند وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ
14 آنگاه كه دو تن به سوى آنان فرستاديم و ايشان را دروغزن خواندند، پس ايشان را به فرستاده سومى نيرومند كرديم و گفتند: همانا ما به سوى شما فرستاده شده‌ايم. إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ
15 گفتند: شما جز آدميانى مانند ما نيستيد و خداى رحمان چيزى- از وحى و پيامبرى- فرو نفرستاده، [و] شما جز دروغ نمى‌گوييد. قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمن مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ
16 گفتند: پروردگار ما مى‌داند كه هر آينه ما به سوى شما فرستاده شده‌ايم قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ
17 و بر ما جز رسانيدن روشن و آشكار پيام نيست. وَمَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ
18 گفتند: ما شما را به شگون بد گرفتيم، اگر باز نايستيد هر آينه سنگسارتان مى‌كنيم و بى‌گمان از ما شكنجه‌اى دردناك به شما خواهد رسيد. قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ
19 گفتند: شگون بدتان با شماست. آيا اگر شما را پند دهند [به شگون بد مى‌گيريد]؟! بلكه شما مردمى گزافكاريد. قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ
20 و مردى- حبيب نجّار- از كرانه آن شهر شتابان بيامد، گفت: اى قوم من، اين فرستادگان [الهى‌] را پيروى كنيد، وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ
21 كسانى را پيروى كنيد كه از شما مزدى نمى خواهند و خود رهيافته‌اند. اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ
22 و چيست مرا كه آن [خداى‌] را نپرستم كه مرا پديد آورد، و به سوى او بازگردانيده خواهيد شد؟ وَمَا لِي لاَ أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
23 آيا به جاى او خدايانى فراگيرم كه اگر خداى رحمان براى من گزندى خواهد شفاعت آنان مرا سود ندهد و به كار نيايد، و مرا نتوانند رهانيد؟! أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلاَ يُنقِذُونِ
24 آنگاه من بى‌گمان در گمراهى آشكارى خواهم بود. إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ
25 من به پروردگارتان- خداى يگانه- ايمان آوردم پس بشنويد از من- و مرا فرمان بريد-. إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ
26 [پس از كشته‌شدن به او] گفته شد: به بهشت- بهشت برزخ- درآى. گفت: اى كاش قوم من مى‌دانستند، قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ
27 كه پروردگار من مرا آمرزيد و از گرامى‌داشتگان و نواختگانم ساخت. بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ
28 و پس از [كشتن‌] او بر قوم وى- اهل انطاكيه- هيچ لشكرى از آسمان نفرستاديم و ما فروفرستنده [لشكر عذاب‌] نبوديم- يعنى آن كفار خوارتر و بى ارزش‌تر از آن بودند كه هلاكشان را لشكرى از آسمان بيايد- وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاء وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ
29 [عذاب آنها] جز يك بانگ سهمناك نبود، كه ناگهان مرده و خاموش شدند. إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ
30 اى دريغا بر بندگان! هيچ پيامبرى بديشان نيامد مگر آنكه او را مسخره مى‌كردند. يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون
31 آيا نديده‌اند- به ديده بصيرت- كه پيش از آنان چه بسيار از مردم روزگاران را نابود كرديم كه آنان- هلاك‌شدگان- سوى اينان- به دنيا- باز نگردند؟ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ
32 و كس نيست مگر آنكه همگيشان با هم نزد ما حاضر شدگانند- در روز رستاخيز-. وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ
33 و براى آنان زمين مرده- خشك و بى‌گياه- نشانه‌اى است [بر قدرت ما] كه آن را زنده كرديم- به آب باران- و از آن دانه‌اى بيرون آورديم كه از آن مى خورند. وَآيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ
34 و در آن بوستانهايى از درختان خرما و انگور پديد كرديم و در آن چشمه‌ها روان ساختيم، وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنْ الْعُيُونِ
35 تا از ميوه‌هاى آن بخورند و حال آنكه دستهاى ايشان آن را نساخته است. آيا سپاس نمى‌گزارند؟ لِيَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ
36 پاك و منزه است آن [خداى‌] كه همه جفتها- نر و ماده- را بيافريد از آنچه زمين مى‌روياند و از خودشان- آدميان- و از آنچه نمى‌دانند. سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ
37 و شب براى آنان نشانه‌اى [ديگر] است، كه روز را از آن بيرون مى‌آوريم پس آنگاه در تاريكى فرومى‌روند. وَآيَةٌ لَّهُمْ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ
38 و خورشيد به سوى قرارگاه خود مى‌رود. اين اندازه نهادن- طرح و تدبير- آن تواناى بى‌همتا و داناست. وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
39 و ماه را جايگاه‌ها به اندازه معين كرديم تا همچون شاخه خرماى ديرينه- خشكيده خميده به شكل هلال- گردد. وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ
40 نه خورشيد را سزد كه ماه را دريابد و نه شب بر روز پيشى گيرنده است، و همه در چرخ خود- در مدار خود- شناورند. لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ
41 و نشانه‌اى براى آنان اين است كه فرزندانشان را در كشتى پُربار برداشتيم. وَآيَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
42 و برايشان مانند آن وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ
43 و اگر بخواهيم آنان را غرق مى‌كنيم، پس آنها را هيچ فريادرسى نباشد و نه رهايى يابند، وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنقَذُونَ
44 مگر به بخشايشى از ما و برخورداريى تا هنگامى- مرگ-. إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ
45 و چون به ايشان گفته شود از آنچه فراروى شماست- گناهان- و آنچه از پس شماست- كيفر گناهانتان- بترسيد و بپرهيزيد شايد بر شما ببخشايند، [روى بگردانند و بر ستيزه و گردنكشى خود بيفزايند]. وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
46 و هيچ نشانه‌اى از نشانه‌هاى پروردگارشان بديشان نيايد جز آنكه از آن رويگردانند. وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ
47 و چون به آنان گفته شود كه از آنچه خداى روزيتان كرده انفاق كنيد، كسانى كه كافر شدند به آنان كه ايمان آورده‌اند گويند: آيا كسى را بخورانيم كه اگر خدا مى‌خواست او را مى‌خورانيد؟! شما جز در گمراهى آشكار نيستيد. وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمْ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَاء اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ
48 و مى‌گويند: اگر شما راستگوييد، [هنگام‌] اين وعده كى خواهد بود؟ وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ
49 اينان جز يك بانگ آسمانى را انتظار نمى‌برند كه ناگهان در حالى كه ستيزه و كشمكش مى‌كنند بگيردشان. مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ
50 پس نه وصيتى توانند كرد و نه توانند سوى كسان خويش بازگردند. فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ
51 و در صور دميده شود و آنان ناگاه از گورها به سوى پروردگارشان مى‌شتابند. وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ
52 گويند: اى واى بر ما، چه كسى ما را از خوابگاهمان برانگيخت؟ اين همان است كه خداى رحمان وعده داده بود و پيامبران راست گفتند. قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ
53 آن- هنگام رستاخيز- جز يك بانگ آسمانى نيست كه ناگاه همه ايشان نزد ما حاضرشدگانند. إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ
54 پس امروز بر كسى هيچ ستمى نخواهد شد و جز آنچه مى‌كرديد پاداش داده نشويد. فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
55 همانا بهشتيان، امروز به خوشى و شادمانى سرگرم‌اند. إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ
56 ايشان و همسرانشان در سايه‌ها بر تختهاى آراسته تكيه زنند. هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِؤُونَ
57 ايشان را در آنجا [از هر گونه‌] ميوه هست، و آنان راست هر چه بخواهند. لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُم مَّا يَدَّعُونَ
58 [آنان راست‌] سلامى، كه گفتارى از پروردگار مهربان است. سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِيمٍ
59 و [ندا آيد كه‌] اى بزهكاران، امروز جدا شويد. وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ
60 اى فرزندان آدم، آيا به شما سفارش نكردم كه شيطان را نپرستيد كه او شما را دشمنى است آشكار؟ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ
61 و اينكه مرا بپرستيد، كه اين است راه راست؟ وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ
62 و هر آينه از شما آدميان مردمانى بسيار را گمراه كرد. آيا خرد را كار نمى‌بستيد؟ وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيراً أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ
63 اين است آن دوزخى كه به شما وعده داده مى‌شد. هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ
64 امروز به سزاى كافربودنتان در آن در آييد- يا به آتش آن بسوزيد-. اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ
65 امروز بر دهانهاشان مُهر نهيم، و دستهاشان با ما سخن گويد و پاهاشان گواهى دهد بدانچه مى‌كردند. الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
66 و اگر خواهيم هر آينه ديدگانشان را محو و ناپديد- نابينا- كنيم آنگاه به سوى راه پيشى گيرند، ولى كجا و چگونه مى‌بينند؟ وَلَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ
67 و اگر خواهيم هر آينه آنها را بر جايشان مسخ كنيم- به شكل زشتى چون بوزينه و خوك درآوريم-، پس نه پيش‌رفتن [و گذشتن از آنجا] توانند و نه [به صورت اول‌] بازگردند. وَلَوْ نَشَاء لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ
68 و هر كه را عمر دراز دهيم در آفرينش نگونسارش كنيم- نيرومندى‌اش را به سستى و ناتوانى دگرگون سازيم-، آيا خرد را كار نمى‌بندند؟ وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ
69 و او- محمد وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِينٌ
70 تا بيم دهد هر كه را زنده- با فهم و خردمند يا مؤمن- باشد و آن گفتار- عذاب و هلاكت- بر كافران سزا گردد. لِيُنذِرَ مَن كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ
71 آيا نديده‌اند كه ما از آنچه دستهاى [قدرت‌] ما [بى‌كمك آفريدگان‌] ساخته است چهارپايان را براى آنان آفريديم پس ايشان دارندگان آنهايند؟ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ
72 و آنها وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ
73 و آنان را در آنها سودهايى است- از پوست و پشم و كود آنها- و آشاميدنيهايى- از شيرشان-. آيا سپاس نمى‌گزارند؟ وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا يَشْكُرُونَ
74 و به جاى خداى يكتا خدايانى گرفتند بدان اميد كه يارى شوند وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنصَرُونَ
75 [و حال آنكه آن بتان‌] يارى‌كردن ايشان نتوانند و آنان لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ
76 پس سخن آنان تو را اندوهگين نكند، همانا ما آنچه را پنهان مى‌دارند و آنچه را آشكار مى‌كنند مى‌دانيم. فَلَا يَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ
77 آيا آدمى نديده- ندانسته- است كه ما او را از نطفه‌اى آفريديم، كه اكنون ستيزه‌گرى- يا دشمنى- آشكار است؟! أَوَلَمْ يَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ
78 و براى ما مَثَلى زد- در زنده‌كردن مردگان- و آفرينش خود را فراموش كرده گفت: كيست كه استخوانها را در حالى كه پوسيده و خاك شده زنده مى‌كند؟ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ
79 بگو: همان [خداى‌] كه نخستين بار آفريدش زنده‌اش مى‌كند، و او به همه آفرينش- يا آفريدگان- داناست. قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ
80 همان [خداى‌] كه براى شما از درخت سبز آتشى پديد كرد پس آنگاه شما از آن آتش مى‌افروزيد. الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ
81 آيا آن كه آسمانها و زمين را آفريد بر آفريدن مانند اينها توانا نيست؟ چرا [تواناست‌]، و اوست آفريدگار دانا. أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ
82 جز اين نيست كه كار و فرمان او، چون چيزى را بخواهد، اين است كه گويدش: باش، پس مى‌باشد. إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
83 پس پاك و منزه است آن [خداى‌] كه پادشاهى- مالكيت و حاكميت- همه چيز به دست اوست و به سوى او بازگردانيده مى‌شويد. فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
;