Israel

Change Language
Change Surah
Change Recitation

Persian: Sayyed Jalaloddin Mojtabavi

Play All
# Translation Ayah
1 پاك است آن [خداى‌] كه بنده خود- محمد سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ
2 و موسى را كتاب داديم و آن را رهنمونى براى فرزندان اسرائيل قرار داديم كه: جز من كارسازى مگيريد وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلاَّ تَتَّخِذُواْ مِن دُونِي وَكِيلاً
3 اى فرزندان كسانى كه آنان را با نوح [در كشتى‌] سوار كرديم- يعنى اى بنى اسرائيل- همانا او بنده‌اى سپاسگزار بود- پس شما هم مانند او سپاسگزار باشيد-. ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا
4 و در كتاب- تورات- به فرزندان اسرائيل اعلام كرديم كه هر آينه دو بار در اين سرزمين- بيت المقدس- تباهكارى خواهيد كرد و سركشى و بزرگى خواهيد نمود وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا
5 پس چون هنگام [كيفر] نخستين تباهكارى فرا رسد، بندگانى از خود را، كه سخت جنگاورند، بر شما بگماريم كه به درون خانه‌ها [ى شما] در آيند [و شما را سركوب و زير دست خود كنند] و اين وعده‌اى است انجام‌شدنى فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً
6 سپس شما را دولت باز گردانيم و بر آنها پيروزى دهيم و شما را به مالها و فرزندان يارى كنيم، و بر شمارتان بيفزاييم ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا
7 اگر نيكويى كنيد براى خودتان نيكويى كرده‌ايد، و اگر بدى كنيد به خود كرده‌ايد. پس چون هنگام وعده [كيفر] ديگر رسد [باز هم دشمنان را بر شما چيره گردانيم‌] تا شما را اندوهگين و سيه‌روى سازند، و تا در آن نمازگاه در آيند چنانكه بار نخست در آمدند، و تا به هر چه دست يابند نابود كنند. إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِيرًا
8 اميد است كه پروردگارتان بر شما ببخشايد و اگر [به تباهى‌] باز گرديد، [ما نيز به كيفر شما] باز مى‌گرديم و دوزخ را تنگنا و زندان كافران كرده‌ايم. عَسَى رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا
9 همانا اين قرآن به آيينى درست‌تر و استوارتر راه مى‌نمايد، و مؤمنانى را كه كارهاى نيك و شايسته مى‌كنند مژده مى‌دهد كه ايشان راست مزدى بزرگ. إِنَّ هَـذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا
10 و كسانى را كه به آن جهان ايمان ندارند، عذابى دردناك آماده كرده‌ايم. وأَنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا
11 و آدمى [از روى نادانى و شتاب‌] بدى را مى‌خواهد همان گونه كه نيكى را مى‌خواهد، و آدمى شتابزده است. وَيَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الإِنسَانُ عَجُولاً
12 و شب و روز را دو نشانه ساختيم، پس نشانه شب را زدوديم- تاريكى آن را به تابش خورشيد محو كرديم- و نشانه روز را روشن گردانيديم، تا از پروردگارتان فزونى و بخشش- روزى- بجوييد و تا شمار سالها و ديگر شمارها را بدانيد و هر چيزى را به تفصيل بيان كرديم. وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلاً
13 و [سرنوشت‌] كردار هر انسانى را در گردنش بسته‌ايم و روز رستاخيز براى او نوشته‌اى بيرون آوريم كه آن را گشوده ببيند وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنشُورًا
14 [گوييم:] نامه‌ات را بخوان، امروز تو بر خود حسابرسى بسنده‌اى. اقْرَأْ كَتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا
15 هر كه راه [راست‌] يافت جز اين نيست كه به سود خويش راه يافته و هر كه گمراه شد همانا به زيان خود گمراه شده است و هيچ كس بار گناه ديگرى را بر ندارد و ما [هيچ مردمى را] عذاب‌كننده نباشيم تا آنگاه كه پيامبرى برانگيزيم. مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً
16 و چون بخواهيم [مردم‌] شهرى را هلاك كنيم، كامرانان- نازپرورده‌ها و توانگران- آنجا را فرماييم- توان يا حكومت دهيم- تا در آنجا نافرمانى و گناه كنند، آنگاه آن گفتار- وعده ما به عذاب- بر [مردم‌] آن سزا شود، پس آن را بسختى نابود كنيم. وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُواْ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا
17 چه بسيار مردمى را كه پس از نوح هلاك كرديم، و همين بس كه پروردگار تو به گناهان بندگانش آگاه و بيناست- گواه ديگرى نخواهد-. وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِن بَعْدِ نُوحٍ وَكَفَى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًَا بَصِيرًا
18 هر كه [زندگانى‌] اين جهان شتافته و زودگذر را خواهد- و از آخرت رويگردان باشد-، هر چه بخواهيم [و] براى هر كه بخواهيم در اينجا زودش بدهيم، سپس دوزخ را برايش قرار دهيم كه نكوهيده و به خوارى رانده شده در آنجا در آيد- يا به آتش آن بسوزد-. مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا
19 و هر كه [زندگانى‌] آن جهان خواهد و براى آن كوششى در خور آن كند و مؤمن باشد، پس كوشش آنان سپاس داشته خواهد بود. وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورًا
20 همه را، اين گروه را و آن گروه را، از دهش پروردگارت مدد رسانيم، و دهش پروردگارت [از كسى‌] باز داشته نيست. كُلاًّ نُّمِدُّ هَـؤُلاء وَهَـؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاء رَبِّكَ مَحْظُورًا
21 بنگر كه چگونه [در دنيا] برخى از آنان- مردم- را بر برخى برترى و فزونى نهاده‌ايم، و هر آينه درجات و پايه‌هاى آن جهان بزرگتر و برتريهايش بيشتر و والاتر است. انظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلاً
22 با خداى يكتا، خداى ديگر مگير، كه نكوهيده و فروگذاشته خواهى نشست. لاَّ تَجْعَل مَعَ اللّهِ إِلَـهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَّخْذُولاً
23 و پروردگار تو حكم كرد كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو نزد تو به پيرى رسند پس به آنها «اف»- سخن بيزارى و ناخوشايند- مگو و بر ايشان بانگ مزن- يا: ايشان را از خود مران-، و به ايشان گفتارى نيكو و درخور گراميداشت بگو. وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا
24 و آن دو را از روى مهربانى بال فروتنى فرود آر، و بگو: پروردگارا، آن دو را به پاس آنكه مرا در خردى بپروردند، ببخشاى. وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا
25 پروردگارتان به آنچه در دلهاى شماست داناتر است، اگر نيكان و شايستگان باشيد، همانا او بازگشت‌كنان- توبه‌كنندگان- را آمرزگار است. رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ إِن تَكُونُواْ صَالِحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلأَوَّابِينَ غَفُورًا
26 و حق خويشاوند و درويش بينوا و در راه‌مانده را بده و مال خود را بيهوده و به گزاف مريز و مپاش- تباه مكن-. وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا
27 همانا ريخت و پاش كنندگان- كسانى كه مال را به گزاف تباه مى‌كنند- برادران شيطانهايند و شيطان خداوند خويش را ناسپاس است. إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا
28 و اگر به جستن بخشايشى- به انتظار گشايشى- كه از پروردگارت اميد آن دارى، از آنان روى مى‌گردانى پس [اكنون‌] با آنان سخنى نرم و نيكو گوى. وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاء رَحْمَةٍ مِّن رَّبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلاً مَّيْسُورًا
29 و دست خويش به گردنت مبند- بخل و امساك مكن- و آن را يكسره مگشاى- هر چه دارى به گزاف و زياده روى مده- كه نكوهيده و درمانده بنشينى. وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا
30 همانا پروردگار تو روزى را براى هر كه خواهد فراخ كند و تنگ گرداند، كه او به بندگان خويش آگاه و بيناست. إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء وَيَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا
31 و فرزندان خود را از بيم درويشى مكشيد ما آنها و شما را روزى مى‌دهيم. براستى كشتن آنها خطا و گناهى بزرگ است. وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُم إنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْءًا كَبِيرًا
32 و گرد زنا مگرديد، كه آن كارى زشت و راهى بد است. وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِيلاً
33 و كسى را كه خدا [كشتن او را] حرام كرده است مكشيد مگر به حق و كسى كه به ستم كشته شود همانا براى ولىّ- وارث و خونخواه- او تسلطى- اختيار اينكه قصاص كند يا ديه بستاند- قرار داده‌ايم پس نبايد در كشتن زياده‌روى كند- به اينكه مانند عادت دوران جاهليت غير از قاتل را بكشد يا قاتل را مُثْله كند-، زيرا كه او وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا
34 و به مال يتيم جز به شيوه‌اى كه نيكوتر است نزديك مشويد تا به نيرو و بلوغ خود برسد. و به پيمان خويش وفا كنيد، كه از پيمان پرسيده خواهد شد. وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤُولاً
35 و چون پيمانه كنيد، پيمانه را تمام و درست بدهيد و با ترازوى راست و درست بسنجيد اين بهتر و سرانجامش نيكوتر است. وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً
36 و از پى آنچه بدان دانش ندارى مرو، كه گوش و چشم و دل، از همه اينها بازخواست خواهد شد. وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولـئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً
37 و در زمين با بزرگ منشى و سرمستى راه مرو، كه تو زمين را نتوانى شكافت و در بلندى به كوه‌ها نتوانى رسيد. وَلاَ تَمْشِ فِي الأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَن تَخْرِقَ الأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولاً
38 همه اينها گناهش نزد پروردگار تو بد و ناپسند است. كُلُّ ذَلِكَ كَانَ سَيٍّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهًا
39 اين از آن حكمت- دانش درست- است كه پروردگارت به تو وحى كرده و با خداى يكتا خداى ديگر مگير كه نكوهيده و رانده‌شده در دوزخ افكنده شوى. ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلاَ تَجْعَلْ مَعَ اللّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَّدْحُورًا
40 آيا پروردگارتان شما را به داشتن پسران ويژه ساخت و خود از فرشتگان دخترانى گرفت؟! هر آينه بزرگ‌سخنى مى‌گوييد! أَفَأَصْفَاكُمْ رَبُّكُم بِالْبَنِينَ وَاتَّخَذَ مِنَ الْمَلآئِكَةِ إِنَاثًا إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلاً عَظِيمًا
41 و همانا در اين قرآن سخن را گوناگون گردانيديم تا ياد كنند و پند گيرند ولى آنان را جز رميدن نمى‌افزايد. وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَـذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُواْ وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ نُفُورًا
42 بگو: اگر با خداى، چنانكه مى‌گويند، خدايانى بود آنگاه به خداوند عرش راهى جسته بودند- تا فرمانروايى جهان را از او بستانند-. قُل لَّوْ كَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَمَا يَقُولُونَ إِذًا لاَّبْتَغَوْاْ إِلَى ذِي الْعَرْشِ سَبِيلاً
43 پاك است او و برتر است از آنچه مى‌گويند، برترى بزرگ. سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبِيرًا
44 آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كه در آنهاست او را به پاكى مى‌ستايند، و هيچ چيز نيست مگر آنكه او را به پاكى ياد مى‌كند و مى‌ستايد و ليكن شما تسبيح آنها را درنمى‌يابيد. همانا او بردبار و آمرزگار است. تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَـكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا
45 و چون قرآن خوانى، ميان تو و ميان كسانى كه به آن جهان ايمان ندارند پرده‌اى پوشيده- ناديدنى، يا: پوشاننده- افكنيم. وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا
46 و بر دلهاى آنان پوششها قرار داديم تا آن را درنيابند، و در گوشهاشان گرانى و سنگينى نهاديم [تا حق را نشنوند]. و چون پروردگارت را در قرآن به يگانگى ياد كنى، رو مى‌گردانند و پشت كرده مى‌رمند. وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْاْ عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا
47 ما داناتريم بدانچه [كافران‌]، آنگاه كه به تو گوش مى‌سپارند، چرا گوش مى‌سپارند و هنگامى كه با هم راز مى‌گويند آن دم كه ستمكاران [به ديگران‌] گويند: شما جز مردى جادوزده را پيروى نمى‌كنيد. نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَّسْحُورًا
48 بنگر كه چگونه براى تو مَثَلها زدند، پس گمراه شدند و از اين رو راه نتوانند يافت. انظُرْ كَيْفَ ضَرَبُواْ لَكَ الأَمْثَالَ فَضَلُّواْ فَلاَ يَسْتَطِيعْونَ سَبِيلاً
49 و گفتند: آيا هنگامى كه ما استخوان و خاك- بهم ريخته و ريز ريز- شديم، آيا ما با آفرينشى نو برانگيخته مى‌شويم؟! وَقَالُواْ أَئِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا
50 بگو: سنگ باشيد يا آهن، قُل كُونُواْ حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا
51 يا آفريده‌اى از آنها كه در دلهاتان بزرگ مى‌نمايد، [باز هم شما را پس از مرگ برانگيزند]. پس خواهند گفت: چه كسى ما را باز مى‌گرداند؟ بگو: همان كه شما را بار نخست بيافريد پس سرهاى خويش به سوى تو خواهند جنبانيد و گويند: آن كى خواهد بود؟ بگو: شايد كه نزديك باشد. أَوْ خَلْقًا مِّمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ قَرِيبًا
52 روزى كه شما را فرا مى‌خواند، پس همراه با سپاس و ستايش او پاسخ مى‌دهيد، و پنداريد كه جز اندكى- در دنيا يا در گور- درنگ نكرده‌ايد. يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً
53 و بندگان مرا بگو سخنى گويند كه نيكوتر است. همانا شيطان ميانشان دشمنى و آشوب مى‌افكند، زيرا كه شيطان آدمى را دشمنى هويداست. وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُواْ الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا
54 پروردگارتان به شما داناتر است. اگر خواهد بر شما ببخشايد، يا اگر خواهد شما را عذاب كند. و ما تو را بر آنان كارساز و نگهبان نفرستاديم. رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِن يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِن يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً
55 و پروردگار تو به آنچه در آسمانها و زمين است داناتر است، و هر آينه برخى از پيامبران را بر برخى برترى نهاديم و به داوود زبور داديم. وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا
56 بگو: آن كسان را كه به جاى او [معبود و كارساز] پنداشتيد بخوانيد، پس [ببينيد كه‌] نتوانند گزند را از شما بردارند و نه [به سوى ديگر] بگردانند. قُلِ ادْعُواْ الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَلاَ تَحْوِيلاً
57 آنهايى كه [مشركان به خدايى‌] مى‌خوانند، خود به سوى پروردگارشان وسيله‌اى مى جويند تا كداميك از ايشان [به خدا] نزديكتر باشد، و به بخشايش او اميد مى‌دارند و از عذاب او مى‌ترسند، زيرا كه عذاب پروردگارت ترسناك و حذركردنى است. أُولَـئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا
58 و هيچ آبادى و شهرى نيست مگر آنكه [مردم‌] آن را پيش از روز رستاخيز [به مرگ‌] هلاك كنيم يا به عذابى سخت- قحطى و مانند آن- گرفتار سازيم. اين در آن كتاب- لوح محفوظ- نوشته شده است. وَإِن مَّن قَرْيَةٍ إِلاَّ نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَلِك فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا
59 و ما را از فرستادن نشانه‌ها- معجزات دلخواهشان- باز نداشت مگر اينكه پيشينيان آن را دروغ انگاشتند، و به ثمود- قوم صالح- آن ماده‌شتر را حجت روشن داديم، پس به آن ستم كردند- آن را كشتند-. و ما نشانه‌ها را جز براى بيم‌كردن نمى‌فرستيم. وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيَاتِ إِلاَّ أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيَاتِ إِلاَّ تَخْوِيفًا
60 و [ياد كن‌] آنگاه كه تو را گفتيم: همانا پروردگارت بر مردم احاطه دارد- به قدرت و علم- و آن خوابى را كه به تو نموديم و آن درخت نفرين شده- درخت زقوم- در قرآن را جز براى آزمايش مردم نكرديم- زيرا گفتند آتش درخت را مى‌سوزاند، پس چگونه در آن مى‌رويد-؟! و مى‌ترسانيمشان، ولى آنان را جز سركشى بزرگ نمى‌افزايد. وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي القُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ طُغْيَانًا كَبِيرًا
61 و [ياد كن‌] آنگاه كه فرشتگان را گفتيم: به آدم سجده كنيد، پس سجده كردند مگر ابليس گفت: آيا كسى را سجده كنم كه از گِلى آفريدى؟! وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلآئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إَلاَّ إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا
62 [و] گفت: مرا بگو: اين است كه بر من بگزيدى و گرامى داشتى؟! اگر مرا تا روز رستاخيز واپس بدارى- مهلت دهى-، هر آينه فرزندان او را لگام و افسار زنم [و به گمراهى كشانم‌] مگر اندكى را. قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَـذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إَلاَّ قَلِيلاً
63 [خداى‌] گفت: برو، كه هر كه از آنها تو را پيروى كند پاداشتان دوزخ است، پاداشى تمام. قَالَ اذْهَبْ فَمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤُكُمْ جَزَاء مَّوْفُورًا
64 و با آواز خود هر كه را از آنها توانى برانگيز و از جاى ببر، و با سواران و پيادگانت بر آنها بانگ زن [تا به سوى گناه بتازند]، و در مالها و فرزندان انبازشان باش، و به ايشان وعده ده و شيطان آنان را وعده نمى‌دهد مگر به فريب- يا وعده فريبنده-. وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا
65 همانا تو را بر بندگان [ويژه‌] من تسلطى نيست و پروردگار تو [اى پيامبر، براى ايشان‌] كارسازى بسنده است. إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلاً
66 پروردگار شما آن است كه براى شما كشتى را در دريا مى‌راند تا از فزون‌بخشى او- يعنى روزى- بجوييد، كه او به شما مهربان است. رَّبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا
67 و چون در دريا گزندى به شما رسد، همه آنهايى كه همى‌خوانيد گم شوند- از ياد و خاطر شما بروند- مگر او- خداى يكتا-، پس چون شما را برهاند و به خشكى رساند روى مى‌گردانيد و آدمى بسيار ناسپاس است. وَإِذَا مَسَّكُمُ الْضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَن تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَكَانَ الإِنْسَانُ كَفُورًا
68 آيا ايمنيد از اينكه شما را در سوى خشكى فروبرد يا بر شما تندبادى سنگباران فرستد آنگاه براى خود هيچ كارسازى نيابيد؟ أَفَأَمِنتُمْ أَن يَخْسِفَ بِكُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا ثُمَّ لاَ تَجِدُواْ لَكُمْ وَكِيلاً
69 يا ايمن شديد از اينكه بار ديگر شما را در آن دريا باز گرداند، پس باد سخت درهم‌شكننده بر شما فرستد تا شما را به سزاى آنكه كافر و منكر شديد- يا ناسپاسى كرديد، كه شما را بار نخست رهانيد- غرق گرداند، آنگاه براى خويش در برابر ما به آن غرقه كردن پى جويى- بازخواست كننده يا كين ستانى- نياييد؟ أَمْ أَمِنتُمْ أَن يُعِيدَكُمْ فِيهِ تَارَةً أُخْرَى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قَاصِفا مِّنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُم بِمَا كَفَرْتُمْ ثُمَّ لاَ تَجِدُواْ لَكُمْ عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعًا
70 و هر آينه فرزندان آدم را گرامى داشتيم، و در خشكى و دريا [بر مركبها و كشتى‌] برنشانديم، و از چيزهاى پاكيزه روزيشان داديم و آنان را بر بسيارى از آفريدگان خويش برترى كامل بخشيديم. وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً
71 [به ياد آر] روزى كه هر گروه از مردم را به پيشوايشان بخوانيم، پس هر كه نامه او را به دست راستش دهند آنان نامه خويش را بخوانند و به اندازه رشته باريك ميان هسته خرما- يعنى اندكى- ستم نبينند. يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُوْلَـئِكَ يَقْرَؤُونَ كِتَابَهُمْ وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلاً
72 و هر كه در اين جهان كور [دل‌] است، در آن جهان نيز كور و گمراه‌تر باشد. وَمَن كَانَ فِي هَـذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً
73 و همانا نزديك بود كه تو را از آنچه به تو وحى كرديم بلغزانند و بگردانند تا بر ما جز آن را [كه وحى كرديم‌] بربافى و آنگاه تو را به دوستى گيرند. وَإِن كَادُواْ لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لاَّتَّخَذُوكَ خَلِيلاً
74 و اگر نه آن بود كه تو را استوار داشتيم، نزديك بود كه اندكى به آنان گرايش كنى وَلَوْلاَ أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلاً
75 آنگاه- در صورت گرايش- تو را دو چندان [عذاب‌] در اين زندگى و دو چندان پس از مرگ مى‌چشانديم، و آنگاه براى خويش در برابر ما ياورى نمى‌يافتى. إِذاً لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا
76 و همانا نزديك بود كه تو را از اين سرزمين برانگيزانند- بى‌آرام كنند و از جا به در برند- تا از آنجا بيرونت كنند، و آنگاه پس از تو درنگ نمى‌كردند مگر اندكى وَإِن كَادُواْ لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الأَرْضِ لِيُخْرِجوكَ مِنْهَا وَإِذًا لاَّ يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلاَّ قَلِيلاً
77 [مانند] نهاد و روش [ما در باره‌] آن فرستادگانى كه پيش از تو فرستاديم و در نهاد و روش ما دگرگونى نيابى. سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِن رُّسُلِنَا وَلاَ تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلاً
78 نماز را از هنگام گشتن آفتاب- ظهر- تا در آمدن تاريكى شب به پاى دار و [بويژه‌] نماز بامداد را، كه خواندن نماز بامداد در ديد و حضور [فرشتگان شب و روز] است. أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا
79 و پاره‌اى از شب را به آن- خواندن قرآن در نماز- بيدار باش كه اين براى تو افزون [از نمازهاى واجب‌] است. باشد كه پروردگارت تو را در جايگاهى ستوده بدارد. وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا
80 و بگو: پروردگارا، مرا در آر در آوردنى راست و نيكو، و بيرون آر بيرون آوردنى راست و نيكو، و براى من از نزد خويش حجتى يارى‌دهنده قرار ده. وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا
81 و بگو: حق بيامد و باطل نابود شد، كه باطل نابودشدنى است. وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
82 و قرآن را فروفرستيم كه براى مؤمنان بهبود و بخشايش است، و ستمكاران- كافران- را جز زيانكارى نيفزايد. وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا
83 و چون به آدمى نعمت دهيم، روى بگرداند و [از طاعت ما] دور شود- سركشى و بزرگى نمايد- و چون او را بدى رسد نوميد گردد. وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَؤُوسًا
84 بگو: هر كس فرا خور سرشت و عادت و روش خويش كار مى‌كند، و پروردگار شما داناتر است به آن كه راه يافته‌تر است. قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلاً
85 و تو را از روح پرسند، بگو: روح از فرمان پروردگار من است، و شما را از دانش جز اندكى نداده‌اند. وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً
86 و اگر خواهيم هر آينه آنچه را به تو وحى كرده‌ايم ببريم، آنگاه در باره آن- بردن وحى- براى خويش در برابر ما كارساز و پايمردى نخواهى يافت، وَلَئِن شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلاً
87 [و هر چه دارى، نيست‌] مگر بخشايشى از پروردگارت، كه فزونى و بخشش او بر تو بزرگ بوده است. إِلاَّ رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيرًا
88 بگو: اگر آدميان و پريان فراهم آيند تا مانند اين قرآن بيارند هرگز مانند آن نيارند هر چند برخى از آنان يار و همپشت برخى باشند. قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَـذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا
89 و براستى در اين قرآن براى مردم از هر گونه مثال آورديم- تا راه يابند-، پس بيشتر مردمان سر باز زدند و جز كفر و ناسپاسى نخواستند وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَـذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُورًا
90 و گفتند: هرگز تو را باور نداريم تا براى ما از زمين [مكّه‌] چشمه‌اى روان سازى، وَقَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الأَرْضِ يَنبُوعًا
91 يا تو را بوستانى باشد از درختان خرما و انگور كه ميانش جويها روان گردانى، أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنْهَارَ خِلالَهَا تَفْجِيرًا
92 يا از آسمان، چنانكه دعوى كردى، پاره‌هايى فروافكنى يا خدا و فرشتگان را روياروى ما- براى گواهى درستى گفتار خود- بيارى، أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاء كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللّهِ وَالْمَلآئِكَةِ قَبِيلاً
93 يا تو را خانه‌اى از زر باشد، يا در آسمان بالا روى، و بالارفتنت را هرگز باور نداريم تا بر ما نوشته‌اى فروآرى كه آن را بخوانيم. بگو: پاك و منزه است پروردگار من- از اينكه كسى بر او تحكّم كند-، مگر من جز آدمى پيامبرى هستم؟ أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاء وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنتُ إَلاَّ بَشَرًا رَّسُولاً
94 و چيزى مردم را، آنگاه كه هدايت بديشان آمد، از ايمان آوردن باز نداشت مگر اينكه گفتند: آيا خدا آدميى را به پيامبرى برانگيخته است؟ وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُواْ إِذْ جَاءهُمُ الْهُدَى إِلاَّ أَن قَالُواْ أَبَعَثَ اللّهُ بَشَرًا رَّسُولاً
95 بگو: اگر در زمين فرشتگانى مى‌بودند كه با آرامش راه مى‌رفتند هر آينه بر آنان از آسمان فرشته‌اى را به پيامبرى فرومى‌فرستاديم. قُل لَّوْ كَانَ فِي الأَرْضِ مَلآئِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاء مَلَكًا رَّسُولاً
96 بگو: خدا ميان من و شما گواهى بسنده است، كه او به بندگانش آگاه و بيناست. قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا
97 و كسى را كه خدا راه نمايد، پس هموست راه يافته و هر كه را گمراه كند هرگز براى آنان دوستان و ياورانى جز او [كه وى را راه نمايند] نيابى و روز رستاخيز آنان را كور و گنگ و كر برانگيزيم، بر رويهاشان [كشيده مى‌شوند]، جايشان دوزخ است، كه هر گاه [آتش آن‌] فرونشيند آنان را آتش سوزان بيفزاييم. وَمَن يَهْدِ اللّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاء مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا
98 اين پاداش آنهاست به سزاى آنكه به آيات ما كافر شدند و گفتند: آيا چون استخوانها شديم و بهم ريخته و ريزه ريزه، آيا به آفرينشى نو برانگيخته مى‌شويم؟ ذَلِكَ جَزَآؤُهُم بِأَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِآيَاتِنَا وَقَالُواْ أَئِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا
99 آيا نديدند- ندانستند- كه آن خدايى كه آسمانها و زمين را آفريد تواناست بر اينكه مانند آنان را بيافريند؟ و برايشان سرآمدى- مرگ- نهاده كه شكى در آن نيست. پس ستمكاران سر باز زدند و جز كفر و انكار نخواستند. أَوَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّ اللّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لاَّ رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إَلاَّ كُفُورًا
100 بگو: اگر شما خزانه‌هاى بخشايش پروردگار مرا مى‌داشتيد، آنگاه از بيم هزينه‌كردن و درويشى دست باز مى‌داشتيد، و آدمى بخيل و تنگ چشم است. قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَآئِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإنسَانُ قَتُورًا
101 و هر آينه موسى را نه نشانه روشن و آشكار داديم. از فرزندان اسرائيل بپرس چون [موسى‌] بديشان آمد [ميان او و فرعون چه گذشت‌]، پس فرعون او را گفت: همانا تو را، اى موسى، جادوزده‌اى مى‌پندارم. وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَونُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا
102 گفت: هر آينه مى‌دانى كه اينها- نشانه‌ها- را جز خداوند آسمانها و زمين نفرستاده است، حجّتهايى روشن و هويدا [كه بدانها حق را دريابند]، و همانا من تو را، اى فرعون، هلاك‌شده مى‌پندارم. قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَـؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ بَصَآئِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَونُ مَثْبُورًا
103 پس خواست كه آنان را از آن سرزمين براند و براندازد، ولى ما او و همه آنها را كه با وى بودند غرق كرديم. فَأَرَادَ أَن يَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ جَمِيعًا
104 و پس از او به فرزندان اسرائيل گفتيم: در آن سرزمين جاى گيريد. پس چون هنگام وعده واپسين فرا رسد همه شما را با هم بياريم. وَقُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُواْ الأَرْضَ فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا
105 و آن وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا
106 و قرآن را جدا جدا- آيه آيه و سوره سوره به حسب مصلحت و نياز- فرستاديم تا آن را بر مردم با درنگ بخوانى و آن را فروفرستاديم فروفرستادنى- به تدريح-. وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً
107 بگو: خواه به آن ايمان بياوريد و خواه ايمان نياوريد، همانا آن كسان كه پيش از آن ايشان را دانش داده‌اند- از اهل كتاب- چون بر آنان خوانده شود سجده‌كنان بر زنخهاى- رويهاى- خويش درافتند، قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا
108 و گويند: پاك و منزه است پروردگار ما، همانا وعده پروردگار ما انجام‌شدنى است. وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً
109 و بر زنخها- رويها- افتاده، مى‌گريند و بر فروتنى و نرمدليشان مى‌افزايد. وَيَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا
110 بگو: خواه خداى را «اللّه» بخوانيد يا «رحمان» بخوانيد، هر كدام را كه بخوانيد او راست نامهاى نيكو. و نماز خويش به آواز بلند مخوان و آن را آهسته هم مخوان، و ميان آن راهى بجوى. قُلِ ادْعُواْ اللّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَـنَ أَيًّا مَّا تَدْعُواْ فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى وَلاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِكَ وَلاَ تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلاً
111 و بگو: سپاس و ستايش خدايى راست كه فرزندى نگرفت و او را در پادشاهى و فرمانروايى شريكى نيست و او را يار و كارسازى از خوارى و ناتوانى نيست. و او را به بزرگى بستاى بزرگداشتى در خور. وَقُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَم يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلَّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا
;